ازدواج کودکان بررسی معضلات حقوقی و اجتماعی در جامعه ایران و آمریکا

در هر جامعه ای ازدواج به عنوان تجسم عشق یک زوج تلقی شده و عشق عامل اصلی ازدواج است. ازدواج اغلب به عنوان مهمترین رویداد یا نقطه عطف در زندگی یک فرد تلقی میشود. اما گاهی اوقات این مهمترین رویداد نه از انتخاب بلکه از اجبار نشات میگیرد که اغلب در ازدواج کودکان دیده میشود. از دیدگاه سازمان ملل متحد هر انسان زیر ۱۸ سال کودک محسوب میگردد۱ و از این رو ازدواج زیر این سن ازدواج کودکان نام دارد. دلایل ازدواج کودکان متفاوتند ، اما یک چیز واضح است: عشق عامل آن نیست. گفته میشود که از هر سه دختر در کشورهای در حال توسعه، یک دختر قبل از هجده سالگی ازدواج کرده است و بیش از ۷۰۰ میلیون زن زنده امروزی در کودکی ازدواج کرده اند. سالانه ۱۵ میلیون دختر قبل از سن ۱۸ سالگی ازدواج میکنند، این یعنی ۲۸ دختر در هر دقیقه، هر ۲ ثانیه یکی. اگر همین روند ادامه پیدا کند و کاهشی در ازدواج کودکان وجود نداشته باشد، تا سال ۲۰۵۰، ۱,۲ میلیارد زن در کودکی ازدواج کرده اند. تاریخ شفاهی و آمار به جای مانده از دهه های گذشته حکایت از این حقیقت تلخ میکند که ازدواج به خصوص برای دختران از سنین کم و بالاجبار صورت میگرفته است. ریشه های تاریخی ما تا همین چند دهه گذشته نیز حکایت بر استمرار این مهم دارد؛ اما آیا دنیای مدرن توانسته فرهنگ و ساختار را دگرگون کند و آیا کشورهای غربی همچون آمریکا توانسته اند جامعه را از رنج ازدواج کودکان تطهیر کنند؟ و آیا اساسا این مسئله اجتماعی رنج است یا خیر؟ در این تحقیق سعی شده است با توجه به شدت گرفتن روزافزون آمار ازدواج کودکان در جامعه ایران، برخی معضلات اجتماعی و خلاهای قانونی با ایالات متحده آمریکا که آن کشور نیز درگیر این پدیده میباشد مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته و در انتها نیز نگاهی به کشور کانادا که شاید امروزه سردمدار مقابله با کودک همسری و البته موفق در این راه میباشد انداخته شود. با توجه به هدف نهایی این پژوهش، روش مورد استفاده در این تحقیق تحلیل ثانویه است که در آن اطلاعات گردآوری شده موجود توسط یک دستگاه دولتی یا مرجع معتبر دانشگاهی مجددا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و به سوالات تحقیق پاسخ داده میشود.