تاثیر ساختار مالکیت بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار

سرمایه گذاران و تحلیل گران نیاز به ابزاری دارند که بتوانند بازده یک سرمایه گذاری را پیش بینی کنند. در این بین حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی می تواند نقش با اهمیتی را ایفا کند. لذا هدف از انجام این تحقیق پاسخ دادن به این سوال است که آیا ساختار مالکیت یک شرکت با عملکرد آن شرکت ارتباط دارد؟ و اگر ارتباط دارد این ارتباط مثبت است یا منفی و نیز به چه میزانی است؟ ساختار مالکیت شرکتها از جنبه نهادی یا حقیقی بودن مورد نظر قرار گرفت بدین ترتیب این پژوهش دارای ۲ فرضیه اصلی و ۶ فرضیه فرعی گردید. ضمن اینکه برای کنترل سایر عوامل اثرگذار بر عملکرد شرکت، ۳ متغیر کنترل نیز درنظر گرفته شد که عبارتند از : اندازه شرکت، اهرم مالی و رشد شرکت. پس از تعریف عملیاتی متغیرها و تعیین نمونه، داده های مورد نیاز از منابع مختلف گردآوری شد و پس از پردازش اولیه در نرم افزار Excel، برای انجام آزمونهای آماری به نرم افزار SPSS وارد گردید.تمام شش فرضیه فرعی این تحقیق تایید گردید که باعث شد دو فرضیه اصلی مبنی بر ارتباط بین سهامداران نهادی و حقیقی با عملکرد شرکت نیز تایید گردند. با توجه به نتایج بدست آمده برای فرضیات فرعی و بدنبال آن، دو فرضیه اصلی این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که بین ساختار مالکیت با عملکرد شرکتها ارتباط وجود دارد و از این منظر، نتایج این تحقیق با بیشتر نتایج تحقیقات خارجی و داخلی مطابقت دارد. مثبت یا منفی بودن این ارتباط بسته به نوع سهامداران حقوقی و حقیقی متفاوت است. ارتباط نهادی بودن سهامداران با عملکرد شرکت تایید گردیده است. این ارتباط بصورت مستقیم (مثبت) می باشد، یعنی هرچه مالکیت سهامداران نهادی در یک شرکت بیشتر باشد، باعث می شود که عملکرد آن در طی زمان روند صعودی داشته باشد. بر اساس نتایج بدست آمده از فرضیات فرعی مربوط به فرضیه اصلی دوم، ارتباط بین سهامداران حقیقی و عملکرد شرکت نیز مورد تایید قرار گرفته است و این ارتباط بصورت معکوس (منفی) می باشد و نشان از این دارد که سهامداران حقیقی بعلت خرد بودن از توان نظارتی مناسبی برخوردار نیستند.