بررسی داستان قرآنی یوسف (ع) در دیوان اشعار صباحی بیدگلی

سال انتشار: 1401
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 231

فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MATNPAGOOHI12_022

تاریخ نمایه سازی: 26 خرداد 1402

چکیده مقاله:

سوره یوسف یکی از پر رمز و رازترین سورههای قرآن است که به علت اثر مهمی که در تکمیل نفس و تعلیم و تربیت انسان برعهده دارد خداوند آن را «احسن القصص» نامیده است. کمتر سخنوری است که در سرودههای خود نامی از یوسف نیاورده باشد زیرا آنچهکه مربوط به حوادث و سرگرمی های زندگی است از عشق و سیاست، راستی و درستی ودروغگویی و محبت و حسادت و جز آن غالبا در طی این داستان بیان شده است. صباحیاز جمله شاعرانی است که در اشعار خود از این داستان الهام گرفته و به وجوه گوناگوناین داستان از قبیل: دلدادگی زلیخا به یوسف، حسن یوسف، بوی پیراهن یوسف، قحطیکنعان،فروختن یوسف به ثمن بخس، مالک دعر خریدار یوسف، برتری یوسف نسبت بهبرادران، پیراهن خونی، بیگناهی گرگ، بیت الحزن، صاع یوسفی و ... اشاره کرده است.وی در دیوان اشعار خود ۱۵ بار به طور مستقیم از یوسف (ع) نام برده و بخش هایی ازداستان او را بازگو کرده است. وی در بیتی چاک خوردن و پاره شدن پیرهن حضرتیوسف را ناشی از بیتابی عاشقانه زلیخا می داند و در جای دیگر واقف بودن عزیز مصر بهارزش یوسف و احساس بوی پیراهن یوسف توسط حضرت یعقوب را بیان می دارد. صباحیاز تعابیر دیگری مانند زلیخای ج هان، یوسف گل، نکهت یوسف، یوسف صدیق، ماه کنعاننیزدر اشعار خود بهره جسته است. کاربرد پیراهن حضرت یوسف (ع) بویژه بوی پیراهن آنحضرت در اشعار وی از بسامد بالایی برخوردار بوده و کاربرد گستردهای داشته است.

نویسندگان

رحیم سلامت آذر

دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

سویل امانی

کارشناسی ارشد، دبیر آموزش و پرورش، سازمان آموزش و پرورش استان اردبیل، اردبیل، ایران