تحلیل و بررسی رابطه شر و وجود خدا ازدیدگاه متفکران اسلامی و فلاسفه غرب

مساله شر همواره ذهن متفکران مختلف غربی و اسلامی را به خود مشغول داشته و هر یک به فراخور بستر فکری خویش پاسخ هایی به این مساله داده اند. این مساله خود را در رویکردهای مختلف از جمله در کلام سنتی و جدید و در فلسفه ی دین نشان داده است . می توان گفت همچنان که ملحدان همواره در انکار خداوند به مسئله ی خیر و شر متوسل شدهاند مومنان نیز برای فهم چیستی و چرایی آن درتلاش بوده اند.و به همین دلیل است که فیلسوفان و متکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیده اند تا بر اساس مبانی عقلانی ، فلسفی و وحیانی خود تبیین و توجیهی برای آن فراهم آورند.. در مساله شر این سوال مطرح می گردد که چگونه می توان وجود شرور را با وجود خدایی عالم ، قادر و خیرخواه جمع کرد؟ بعضی از متالهان از جمله متکلمان اسلامی با اذعان به وجود المها و مصیبتها و انواع ضرر و زیانهای مادی و جسمی و روحی در جهان کنونی - که به مجموع آنها عنوان »شر« اطلاق میشود - تلاش می کنند که سازگاری شرور را با صفات کمالی الهی نظیر عدالت و حکمت اثبات کنند.مساله شر در قرون اخیر به صورت مسئله ی منطقی ادعای تناقض در مدعیات دینی و مسئله ی قرینه ای شر، قرینه ای علیه وجود خدا مطرح شده و به آموزه های دینی جرح و نقد وارد کرده است . به لحاظ اهمیتی که این مسئله دارد، فیلسوفان و متکلمان درصدد یافتن راه حل مسئله و پاسخ به پرسش های مطرح در این قلمرو برآمده اند تا بتوانند پیروان خود را از افتادن در دام ثنویت ، شکاکیت و الحاد حفظ کنند.