نقش بدرفتاری عاطفی دوران کودکی در تنظیم هیجان

هیجانات نقش بنیادی در پیدایش فرایند های فردی و اجتماعی دارند. با این حال هر فرد استحقاق و قابلیت تنظیم بازتاب های هیجانی را دارد. از سویی تجارب بدرفتاری می تواند در ایجاد آسیب پذیری های شناختی و هیجانات منفی و دشواری تنطیم هیجانات نقش داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مفاهیم و ابعاد و مولفه های مربوط به بدرفتاری عاطفی و تنظیم هیجانات انجام شده است . روش پژوهش با رویکرد کیفی و به روش توصیفی -تحلیلی بود. بر این اساس مجموعه مفاهیم کلیدی مرتبط همچون »تنظ یم هیجان«، »بدرفتاری عاطفی «، »رفتار خانواده«، »مدل های تنظیم هیجان«، در پایگاه های داده و موتورهای جستجو و بانک های اطلاعات علمی اینترنتی جستجو و به گردآوری مطالب پرداخته شد. در این پژوهش پس از طرح مفهوم بدرفتاری عاطفی ، اهمیت تنظیم هیجان ، فرایندهای مرتبط با آن، مشخصه های اصلی و مدلهای تنظیم هیجان شامل دیدگاه شش مولفه ای اسمیت و لازاروس و مدل فرایندی گراس انواع راهبرد های و ابعاد دشواری تنطیم هیجان مورد بررسی قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان می دهد که بدرفتاری عاطفی با کودکان می تواند پیش بینی کننده اختلالات درونی سازی شده آنان در بزرگسالی باشد و می توان عدم آگاهی و اطلاع از روشهای تنظیم هیجان را عامل مهم در پیش بینی رفتارهای آسیب به خود، عنوان کرد و خانواده و مدرسه در این زمینه نقش حیاتی دارند..