مقایسه صفت ماکیاولیسم و جامعه ستیزی در دانش اموزان تیزهوش و عادی

نوجوانی دوره خاصی از زندگی است که در آن ارتباط والدین با فرزندان تغییر میکند و اگر این ارتباط به شیوه درست انجام نگیرد، والدین و فرزندان از هم دور میشوند و فاصله میگیرند. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه صفت ماکیاولیسم و جامعه ستیزی در دانش اموزان تیزهوش و عادی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانش اموزان مدارس مقطع متوسطه دوم شهر اردبیل ۲۴۹۳۱) نفر) در سال تحصیلی ۱۴۰۱ - ۱۴۰۲ بود. نمونه آماری تحقیق حاضر ۴۰۰ دانش اموز ۲۰۰) دانش اموز عادی و ۲۰۰ دانش اموز تیزهوش) با دامنه سنی ۱۵ - ۱۷ که به شیوه ی تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های صفات سه گانه ی تاریک شخصیت و تست سنجش هوشبهر ریون جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند. همچنین نتایج تحلیل واریانس چندمتفیره نشان میدهد که صفت ماکیاولیسم در دو گروه دانش اموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنیداری وجود دارد ( .(p< ۰/۰۵ به طوری که میانگین نمرات گروه دانش اموزان تیزهوش در صفت ماکیاولیسم پایینتر از دانش اموزان عادی است. اما در صفت جامعه ستیزی بین دانش اموزان تیزهوش و عادی تفاوت معنیداری وجود ندارد .(p> ۰/۰۵ ) بنابراین براساس نتایج به دست آمده در خصوص بالا بودن نمرات در دانش اموزان عادی، پیشنهاد میشود مشاوران و روانشناسان مدارس برنامه هایی مانند نصب مطالب در تابلو اعلانات دانش اموزی، جلسات آموزشی کلاس به کلاس و غیره به منظور افزایش همدلی و رفتارهای دگردوستانه به جهت کاهش رفتارها و صفات شخصیتی دوجین کثیف در این دانش اموزان تدارک ببینند.