شناخت بدن مند، راهی پر چالش در برابر نوروپسیکولوژی بالینی

سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 39

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NEUROPSYCHOLOGY11_004

تاریخ نمایه سازی: 28 اردیبهشت 1403

چکیده مقاله:

نوروپسیکولوژی بالینی، از ابتدا روشی تشخیصی با رویکردی موضع یابانه و ارتباط گرا، یه شکل غیر بدن مندانه، منحصر به مغز بود. در این روش شناخت به شکل یکطرفه از طریق ادراک به شناخت و از شناخت به عمل یا کنش می رسیم. در نتیجه، طراحی ابزار سنجش و تفسیر نتایج آسیب شناختی (پاتولوژی) سیستم عصبی مرکزی نیز براساس این نحوه رویکرد قرار داشت. جدیدا نظریه شناخت بدن مند، دخالت محوری سیستم حسی حرکتی را به صحنه مغز پژوهی شناختی آورده است. شناخت بدن مند ادعا می کند که سیستم های عصبی مغزی تشکیل دهنده ادراک و عمل به صورت دو طرفه در انسجام یافتن شناخت شرکت دارند. به عبارتی، پژوهش های جدید در عرصه شناخت بدن مند نشان دهنده تاثیر عمل بر ادراک در سطوح عالی شناختی است که با پارادایم موضع یابی مغزی و مدل های کامپیوتری در تناقض است. در این مقاله به چالش های اصلی نوروپسیکولوژی در ادغام شناخت بدن مند در فرایند ارزیابی و تشخیص بالینی، پرداخته می شود.

نویسندگان

عبدالرحمن نجل رحیم

عصبشناس و عصب پژوه