تحلیلی روانکاوانه از داستان سیاه زنگی از کتاب شیهه اسب سفید زکریا تامر

سال انتشار: 1391
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 483

فایل این مقاله در 30 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JALL-4-7_008

تاریخ نمایه سازی: 11 تیر 1396

چکیده مقاله:

داستان سیاه زنگی اثر زکریا تامر داستان نویس سوری است که در فضایی سورریالیستی رخ می دهد و به شیوه سیال ذهن روایت می شود و به دلیل ، شخصیت ها و حوادث داستان برگرفته از ناخودآگاه نویسنده اند. این مقاله در تحلیل داستان مذکور به تحلیل شخصیت های داستان و حوادث آن از منظر نظریه های روانکاوی جدید پرداخته است و هریک از شخصیت های داستان از طبق تقسیم بندی فروید نماد و نماینده بخشی از ناخودآگاه انسان قرار داده است. بدین ترتیب ، شخصیت (سیاه زنگی) در داستان ، نماینده بخش (نهاد) در دستگاه روانی انسان و شخصیت (راوی) در بسیاری مقاطع، نماینده( من) است و شخصیت های فرعی (دخترک) (مقطع سوم) و (سرکارگر) (مقطع پنجم) نماینده (فرامن) هستند. در تحلیل روانکاوانه حوادث داستان باید گفت، این حوادث در دو دوره از حالت های روانی نویسنده اتفاق می افتد؛ قسمت های ابتدایی داستان مربوطبه دوران غلبه غریزه حیات بر ذهن نویسنده است و قسمت پایانی داستان (مقطع ششم) مربوط به چیرگی غریزه مرگ بر غریزه حیات در اندیشه اوست.

نویسندگان

شهریار نیازی

استادیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران

اویس محمدی

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران،نویسنده مسوول