بهار و ناصرخسرو

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 619

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CPLC01_077

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

ملکالشعرای بهار از شخصیتهای برجسته ادبیات دوره مشروطه و معاصر است. وی یک بار دیگر توانست قالب قصیده را با تمام فخامت و اصالت آن به کار گیرد. قصاید او هم در حوزه مفردات، هم در حوزه نحو، هم در حوزه خیال و هم در حوزه شکل و ساختار موفق هستند و با قصاید قصیده سرایان بزرگ قدیم ادب فارسی تنه میزنند و برابری میکنند. بهار را میتوان یکی از چند قصیده سرای برتر کل تاریخ ادب فارسی دانست. از دیگر سو اگر قرار باشد گزیدهای از قصاید کل ادوار فارسی در کشکولی جمعگردد، قصاید ناصرخسرو سهم شایستهای را از این کشکول به خود اختصاص خواهد داد. شعر او هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ معنی در اوج است. اگر بخواهیم قصاید او را از حیث محتوای اجتماعی - و در کل ادبیات متعهد - در نظر بیگیریم ، جایگاه او در بین سه چهار شاعر برگزیده ادب فارسی قرار خواهد گرفت. از این لحاظ، شعر و قصاید محمد تقی بهار قابل مقایسه با ناصرخسرو قبادیانی است که قالب قصیده را نه برای مدح و هجو و هزل، بلکه برای تبیین اندیشههای سیاسی و اجتماعی و اخلاقی خود به کار گرفت. وجود اشتراک زندگی و فعالیتهای این دو شخصیت و همچنین وجود اشتراک معانی و مضامین دیوانهای این دو شاعر و نیز شباهتهای سبکی شعر این دو مبارز فراوان است. در این مقاله به مهمترین این موارد و تاثیرپذیری بهار از ناصرخسرو خواهیم پرداخت.

نویسندگان

حسن حیدرزاده سردرود

عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور

سعید کریمی قره بابا

عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور