بررسی کیفی موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزشمتوسطه از دیدگاه متخصصان برنامه درسی

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 445

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_QRIC-1-3_005

تاریخ نمایه سازی: 19 شهریور 1396

چکیده مقاله:

در اواسط قرن بیستم، متفکران برنامهریزی درسی درصدد برآمدند که شیوههای تفکر انتقادی را با برنامههای درسی مدارس ممزوج سازند. دلیل توجه به تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت، آن دسته عواملی بود که شکاف بین تیوری و عمل را پر میکردند. بنابراین پرورش مهارتهای تفکر انتقادی در همه ی افراد خصوصا در دانشآموزان از سوی صاحبنظران تعلیم و تربیت بااهمیت تلقی و بنابر هدف اصلی تعلیم و تربیت، که پرورش انسانهای شایسته متفکر و خلاق و نقاد میباشد، تفکر انتقادی بهعنوان یکی از الگوهاینوین در نظام تربیتی مطرح گردید. هدف مقاله حاضر بررسی کیفی موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی میباشد. در پژوهش حاضر به علت استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع نظریه زمینهای GT، جهت گردآوری دادهها از روش مصاحبه عمیق استفاده شده است. در رویکرد زمینهای حاضر از رویکرد زمینهای سیستماتیک (اشتراوس، کوربن 1992 ) استفاده شده است که از طریق کدگذاری در سه مرحله شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشیو در نهایت تدوین نظریه استفاده گردید. جامعه مورد بررسی شامل متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف داشتند، میباشد. در نمونهگیری نیز تعداد افراد نمونه با معیار اشباع نظری تعیین گردیدند با انجام مصاحبه عمیق از مخاطبان پس از مصاحبه از 15 نفر از متخصصان اشباعحاصل گردید اما جهت اطمینان بیشتر مصاحبهها تا 15 نفر ادامه پیدا کرد. نتایج پژوهش کیفی بیانگر آنند که مقولاتی مانند سیاست و رسالتهای نظام آموزشی و شرایط اجتماعی فرهنگی جامعه و شرایط موجود در زمینه تربیت معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس از موانع تفکر انتقادی میباشند.

نویسندگان

وحیده علیپور

استادیار برنامه ریزی درسی و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور