تغییر نگرش ناظم حقوق بین الملل نسبت به حق تعیین سرنوشت

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 432

فایل این مقاله در 24 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

LAWHAMAYESH02_108

تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1397

چکیده مقاله:

پس از 1990 تغییر نگرش عمده ای به لحاظ تیوری و عملی در مورد حق تعیین سرنوشت در حقوق بین الملل به وجود آمد. فروپاشی شوروی سابق و چکسلواکی سابق را می توان از نتایج تغییر نگرش حقوق بین الملل نسبت به حق تعیین سرنوشت ملل در عمل دانست. این در حالی بود که پیش از 1990، اعمال این حق را صرفا محدود به موارد استعماری می دانستند. تاکید بیشتر بر اعمال داخلی این حق یکی دیگر از تحولات اساسی در مورد این حق پس از 1990 به شمار می رود و نمود عینی این تحول در نظام بین الملل جدایی کوزوو از صربستان در قالب جدایی چاره ساز و اعلام استقلال رسمی و قانونی آن مطابق رای مشورتی دیوان بین المللی دادگستری در 22 ژولای 2010 بود. این رای و جدایی موفقیت آمیز کوزوو از دولت صربستان حکایت گر پایان دوره نگرش کلاسیک به حق تعیین سرنوشت خارجی و گستره آن می باشند. براساس نگرش کلاسیک، جدایی یکجانبه صرفا در وضعیت های استعماری و اشغال، مشروع می باشد. طرفداران این رویکرد قایل به مطلق بودن تمامیت و حاکمیت سرزمینی دولت های موجود بوده و براساس دکترین وستفالیایی خود، هدفی جز حفظ وضعیت موجود ندارد. این نگرش و رویکرد سنتی با ساختار کنونی نظام حقوق بین الملل همخوانی ندارد. نتیجه این که واقعیت کنونی حاکی از مطرح شدن افراد و گروه های انسانی و به طور کلی تقویت روزافزون گفتمان حقوق بشر و دموکراسی در نظام حقوق بین الملل هستند. امروزه به نظر می رسد بی طرفی حقوق بین الملل در مقابل ممنوعیت و یا مشروعیت حقوقی جدایی های یکجانبه نیز به سرآمده است به بیان دیگر، جدایی یکجانبه گروه هایی در شرایط استثنایی موسوم بوده و در شرایط خاصی اعمال می شود که در راستای جدایی چاره ساز معنا می یابد. در جهت رفع نگرانی های بین الملللی ناشی از موضوع جدایی یکجانبه در چارچوب بهبود صلح و امنیت بین المللی و ضمن اهمیت به اصل احترام به تمامیت ارضی به نوعی تغییر نگرش های جدید در نظام حقوق بین الملل ایجاد شده که به حق دموکراسی ملت ها در تعیین سرنوشت مربوط می گردد در مقاله حاضر، با روش تحلیلی و اسنادی سعی گردیده پس از تشریح تغییر نگرش حقوق بین الملل نسبت به حق تعیین سرنوشت و ارتباط آن با خود مختاری، فدرالیسمف کنفدرالیسم، جدایی طلبی و... مشروعیت جدایی یکجانبه مورد بررسی و در نهایت رویکرد و نگرش نوین حقوق بین الملل با عنایت به قضایای جدید مربوط به حق تعیین سرنوشت، تبیین گردد.

نویسندگان