نگاهی نقادانه بر وضعیت آموزش در دانشکده های طب سنتی ایرانی طی یک دهه آموزش آکادمیک

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 313

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ITMED01_004

تاریخ نمایه سازی: 10 اردیبهشت 1398

چکیده مقاله:

مقدمه: در دنیای امروز بر اینکه طب سنتی یک علم است یا نه، دیدگاه های گوناگون موافق مخالفی وجود دارد. جدا از اینکه کدام دیدگاه به واقعیت نزدیکتر است، از آنجا که طب سنتی نیز چون طب رایج با سلامت مردم سر کار دارد، نمی توان دید علمی به موضوعاتش نداشت لذا آموزش صحیح مبانی محتوای مندرج در منابع طب سنتی به جویندگان آن بسیار مهم است. اصول مبانی طب سنتی ایرانی مبتنی بر فلسفه است تفهیم تفهم آن کار آسانی نیست. با آغاز به کار دانشکده های طب سنتی در کشور آموزش اکادمیک طب سنتی در قالب PhD که شامل دو سال آموزش دو سال پژوهش است، این انتظار وجود دارد که آموزش صحیح آکادمیک طب سنتی منجر به انتقال مفاهیم طب سنتی به طرز صحیح گردد. علاوه بر این، بسیاری از مطالب مندرج در منابع نیاز به کار پژوهشی دارند تا با اطمینان خاطر در سطح جامعه قابل عرضه باشند آموزش ناکارآمد نمی تواند زمینه ساز پژوهش اساسی باشد. این آموزش تا کنون چقدر صحیح موفق بوده است، سوالی است که پاسخ آن درخور یک پژوهش اساسی است. این مطالعه با نگاهی نقادانه صرفا به بیان وضع آموزشی موجود در دانشکده های طب سنتی طی یک دهه فعالیت آکادمیک پرداخته است. روش کار:این مطالعه یک پژوهش کیفی است. گفتگو با برخی از دستیاران متخصصین طب سنتی ایرانی عضو گروه انجن علمی طب سنتی ایرانی، گفتگو با متخصصین سایر رشته های پزشکی که در بازآموزیها برنامه های علمی با سخنرانی متخصصین طب سنتی شرکت کرده اند، گفتگو با برخی از استادان شاغل در دانشکده های طب سنتی، مشاهده ثبت آنچه در دانشکده طب سنتی محل تحصیل پژوهشگر رخ داده است، دسته بندی مطالب مشابه تهیه فیشهای مطالعه، مرور مکرر داده ها استحصال تمهای اصلی فرعی، نهایتا آنالیز محتوا روش انجام این مطالعه است. یافته ها:ر از داده ها، سه تم اصلی استحصال شد: نقد بر عملکرد استادان نقد بر عملکرد دانشجویان نقد بر سیاستهای دولتی در حیطه آموزش به دلیل تفاوتهای بارز ویژگیهای گوناگون، هر یک از تمهای اصلی مطالعه در دو بازه زمانی پنج سال اول (از سال 1386 جذب اولین گروه دستیاران به دانشکده ها تا سال 1391، فارغ التحصیل شدن اولین گروه) پنج سال دوم (از سال 1392 تا کنون) بررسی شده اند. نقد بر عملکرد استادان: پنج سال اول: ویژگی مهم: دو حکیم مجرب، که با روشهای نوین آموزش هیچگونه آشنایی نداشتند، یکی دو استاد آکادمیک، تنها استادان مسلط به مبانی علاج در دانشکده ها به حساب می آمدند. نقدها: عدم برتری اساسی بسیاری از استادان مدعو نسبت به دانشجویان در زمینه مبانی علاج تدریس برخی از واحدهای درسی دوره های دوم بعد از آن توسط دانشجویان دوره اول کم بودن گاه غیرمتعارف بودن ساعات کلاس برای واحد درسی مشخص شده آشنایی ناکافی حکما به شیوه تدریس آکادمیک سردرگمی در شیوه آموزش به دلیل ماهیت رشته محدود بودن درسنامه معالجات به چند بیماری ضعف شدید در آموزش اعمال یداوی پنج سال دوم: ویژگی مهم: روی کار آمدن فارغ التحصیلان دوره های اول دوم به عنوان استاد نقدها: عدم تسلط کافی بر مبانی فلسفی طب سنتی لذا عدم توانایی پاسخگویی به سوالات دانشجویان برداشت غیریکسان استادان از مفاهیم مبانی انتقال برداشتهای شخصی به دانشجو به روز نبودن در بسیاری از مباحث طب رایج محصور بودن در کتب طب سنتی عدم بیان شیوا گاه به دلیل عدم تسلط بر مباحث گاه به دلیل عدم آشنایی با فن بیان عدم تسلط بر منابع اصیل دست کم در یک مبحث خاص محول کردن تدریس برخی سرفصلها به دانشجو یا ارجاع دانشجو به سی دی سایر استادان یا شرکت در کارگاههای خصوصی نقد بر دانشجویانپنج سال اول ویژگیها: بسیاری از دانشجویان دوره های اول کسانی بودند که از قبل با طب سنتی آشنا بودند در این زمینه کار می کردند. نقدها: صرف وقت بسیار در اعتراضات مانند تغییر مقطع رشته از کارشناسی ارشد به دکتری (ویژه دوره اول) عدم صرف وقت کافی جهت تطبیق مباحث مندرج در منابع با مطالب طب آلوپاتیک پنج سال دوم: ویژگیها: ورود افراد دولتی به رشته جهت کسب مدرک ارتقاء شغلی بدون علاقه خاص به رشته ورود پزشکان دوره دیده در مراکز غیرمجاز، برای کسب مدرک ادامه فعالیتهای درآمدزای قبلی در قالب مدرک آکادمیک نقدها: توقعات زیاد دانشجو از استاد کوشش اندک جهت یادگیری مطالب تمایل به پژوهشهای زودبازده پایان نامه های راحت برای فارغ التحصیلی زودتر نا امیدی تردید در ادامه دادن به اتمام رساندن دوره تحصیل نقد بر سیاستهای دولتی در حیطه آموزش: پنج سال اول:مشخص نبودن طول دوره تحصیل مقطع تحصیلی، نداشتن متولی مشخص در وزارتخانه بجز یک دبیرخانه. عدم استفاده از برخی از افراد تجربی که بر موضوعات خاص تسلط داشتند برای تدریس، متزلزل بودن جایگاه شغلی رتبه علمی حکمای مدعو (استادان کلیدی) در سیستم دولتی، پروتوکل آموزشی نامشخص پنج سال دوم: تعیین دوره دو ساله برای یادگیری مباحث (دو سال آموزشی در دوره PhD)، پروتوکل آموزشی کم کارآمد، یک دست نبودن خط مشی آموزشی امتحان جامع در دانشکده های مختلف، یک دست نبودن رفرنسهای آزمون جامع در دانشکده های کشور، دسترسی غیریکسان دانشجویان در دانشکده های کل کشور به منابع، عدم تعریف تصویب زیرشاخه های طب سنتی مانند تغذیه اعمال یداوی، بحث نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه، پس از یک دهه فعالیت آکادمیک، هنوز در دانشکده های طب سنتی آموزش به نحو مطلوبی صورت نمی گیرد. استاد غیر مسلط، منابعی که در دسترس نیستند، سیاستگذاریهای نامشخص ضعیف، دوره آموزشی کوتاه، شیوه آموزشی انگیزه اهداف دانشجویانی که جذب این رشته شده اند، از عوامل کاهنده کیفیت آموزش در دانشکده های طب سنتی است. پیشنهادات: شاید به دلیل ماهیت فلسفی رشته طب سنتی، روشهای دیگر آموزش مانند مباحثات حوزوی یا هم اندیشی های گروهی یا روشهای دیگر برای تفهیم تفهم مطالب کارامدتر باشند. همچنین احتمالا قالب (PhD) قالب مناسبی برای آموزش مطالب پیچیده طب سنتی به پزشکانی که هرگز در دوره تحصیل خود با چنین مباحثی برخورد نکرده اند، نیست. شاید آموزش صحیح بخشهایی از طب سنتی در قالب یک رشته فوق تخصصی به متخصصین طب رایج، نیز راه اندازی رشته هایی مانند تغذیه در طب سنتی، کارآمدتر از آموزش ناقص تمام مطالب مندرج در منابع به پزشکان عمومی (دستیاران) باشد.

نویسندگان

مرضیه بیگم سیاهپوش

دکتری تخصصی طب ایرانی، انجمن علمی طب سنتی ایرانی، قزوین، ایران