بررسی تطبیقی ساختار شخصیت هما و آنا از دیدگاه روانکاوی فروید

پژوهشگر کار خود را بر اساس اصول و موازین خاصی انجام می دهد که شناخت از آن موازین برای پژوهشگر و هم چنین خواننده ضرورت دارد. در این پژوهش نگارنده از دیدگاه روانکاوی فروید شخصیت زن و اصلی دو رمان از دو ملیت متفاوت را مورد تحلیل کلی و سپس مقایسه قرار می دهد، بنابراین لازم دانسته می شود که در ابتدا اصول مکتب روانکاوی فروید در آن بخش که مقصود این مقاله است شرح داده شود. از نظر زیگموند فروید به عنوان بنیانگذار مکتب روانکاوی ساختار شخصیت دارای سه وجه مشخص است: نهاد، که تابع اصل لذت است. من، که از اصل واقعیت پیروی می کند، و فرامن که نقطه مقابل نهاد است و سعی در محدود کردن آن دارد. از نظر فروید هر فرد برای دفاع از خود در مقابل بروز تمایلات نهاد و فشارهای فرامن دست به اعمال ناخوداگاه می زند که به آن مکانیسم دفاعی می گویند. در این نوشتار که به صورت نظری انجام گرفته است، ساختار شخصیت هما در رمان شوهرآهوخانم و آنا در رمان آناکارنینا بر اساس این سه وجه تحلیل می شود؛ و کشمکش روحی و روانی این دو شخصیت مورد مقایسه قرار می گیرد.