اپوخه در نقاشی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 990

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HUMAN05_044

تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1398

چکیده مقاله:

جنبش پدیدارشناسی به عنوان یک جنبش فکری و فلسفی با مفهوم اپوخه هوسرل هویت یافت و سپس تر با پرسش هایدگر از هستی و مفهوم تن آگاه مرلوپونتی تکمیل گشت. این جنبش با شعار بازگشت به خود چیزها انسان مدرن را دعوت می نماید تا در مواجهه با پدیدارها تمامی پیش داوری ها و دانسته های پیشین خود را لختی به حالت تعلیق درآورد واجازه دهد خود پدیده زبان بگشاید و خویش را عیان سازد. عصر مدرن بشر را تا سر حد غرق شدن در دریای فرمول ها و قواعد علمی تغییرناپذیر فرو برده است که این امر حاصل ایدهی دکارتی امتداد اجسام بوده است؛ حال آنکه پدیدارشناسی، انسان را به نگریستن بی واسطه به عالم فرا می خواند، نگاهی که هیچ فرمولی آن را محدود نکرده است؛ نگاهی کودکانه و درعینحال تیزبینانه که با ذکاوت خاصی خود را از گرفتار آمدن در دام پوزیتیویسم در امان نگاه می دارد. پدیدارشناسان به ویژه مرلوپونتی با الهام از مفهوم اپوخه، برای تصریح آراء خود به عالم هنر و نقاشی امپرسیونیستی متوسل می شوند و این هنر را همان عرصه ای می یابند که در آن هنرمند نه تنها خود از قید قواعد از پیش تعیین شده و چارچوب های تثبیت یافته، رها می گردد بلکه مخاطب را نیز به همراه خود به دیدار عالم ناب پدیدارها و تجربه ی خام طبیعت می برد. هنر امپرسیونیستی از جهت آزادی نقاش در به تصویر کشیدن عالم پدیدارها بسیار با آراء فیلسوفان پدیدارشناس موافق افتاد. در مقاله ی پیش رو از رهگذر چند نقاشی امپرسیونیستی مفهوم اپوخه تصریح می گردد تا از عمق نگرش پدیدارشناسی در حوزهی هنر پرده برداشته شود

نویسندگان

شیدا نصیری

کارشناس ارشد،گروه پژوهش هنر، دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران

مرضیه پیراوی ونک

دانشیار گروه پژوهش هنر، دانشکده پژوهش های عالی هنر و کارآفرینی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران