عشق و دیگری: مفاهیم نقادی صدرا و کریستوا با کاربستی ادبی در اشعار حافظ
سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 407
فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MPHCONF05_258
تاریخ نمایه سازی: 10 دی 1398
چکیده مقاله:
در ادبیات، همچون فلسفه، روانشناختی و بسیاری از مباحث دیگر، عشق سبب حدوث بسیاری از حرکت ها شده است؛ تا عشق نباشد یک ادبیات پویا خلق نمیگردد و تا یک دیگری وجود نداشته باشد، حتی مفهوم خود نیز هستی نمی یابد. پژوهش حاضر به شرح چیستی این مفهوم از نگاه ملاصدرا و ژولیا کریستوا خواهد پرداخت، و مهمترین شباهت ها و تفاوت های نگاه آنها را آشکار خواهد ساخت. برخی شباهت ها حاکی از آن است که صدرا جریان عشق را در همه چیز می شناسد، و کریستوا نیز عشق را محور اصلی در روانکاوی می نامد. اولی با اشاره به عشق حقیقی، و دومی با نقل از حضرت مسیح که خداوند عشق است ، پروردگار را غایت عشق می دانند. در نهایت، به نظر هر دو، عشق رابط محکمی است که فقدان آن در هر مخلوقی سبب ویرانی می شود . در فلسفه ی صدرایی، عشق از نوع مجازی به حالت حقیقی تکامل می یابد تا عاشق به آرامش برسد. در مطالعات روانشناختی کریستوا، عشق از خودشیفتگی بیرون کشیده میشود و به وجود دیگری می رسد تا از این طریق در روانکاوی، بیمار سالم گردد. در پایان این پژوهش، سه نوع عشق صدرایی و کریستوایی را در اشعار حافظ جستجو میکنیم و به نقد دو مفهوم خود و دیگری در اشعار وی می پردازیم. یافته مهم این پژوهش رسیدن به گام های عملی یا روششناسی کاربست مفاهیم مذکور در آثار ادبی است.
نویسندگان
صدیقه هرمززاده قلاتی
فارغ التحصیل ادبیات انگلیسی و ادبیات فرانسه، دانشگاه اراک و حکیم سبزواری، اراک و سبزوار
مهدی شفیعیان
استادیار ادبیات انگلیسی پ، دانشگاه امام صادق علیه السلام، تهران