بررسی شعر اعتراض در سروده های شاعران معاصر

2 بهمن 1402 - خواندن 21 دقیقه - 363 بازدید

بررسی شعر اعتراض در سروده های شاعران معاصر

1-محمدمهدی مارزلو

1-دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

MarezlooMohammadMehdi@yahoo.com

چکیده

پژوهش حاضر به روش مروری کتابخانه ای انجام شده است که هدف از آن بررسی شعر اعتراض در سروده های شاعران معاصربود. با بررسی گنجینه هزار ساله شعر و ادب فارسی به روشنیدر خواهیم یافت که شاعر یا نویسنده متاثر از اوضاع فردی و اجتماعی خویش به یکی از انواع ادبی ضمن بیان ارزش های اخلاقی و اجتماعی ، در حقیقت نوعی آرمان خواهی را به خواننده القاء می کند ؛ به عنوان مثال جامعه مطلوبی  که سعدیدر بوستان به تصویر می کشد ، چیزی جز روحیه پاک انسانینیست و شکل گیری چنین جامعه­ی مطلوبی مستلزم مبارزه با ظلم و بی عدالتی ها ومردی ونامردمی هاست به همین دلیل در تاریخ ادبیات فارسی ، شاعرانی به عنوان « شاعران اعتراض » با رویه «اعتراضی» برخاسته اند :چون  ناصر خسرو ، سناییو … در دوره معاصر نیز بسیاری همچون متقدمان رسالت شاعری خود را در گرو بازگفتن مشکلات اجتماعی و جریان هایسیاسی مربوط به عصر خود قرار داده اند و اهداف مقدسیهمچون آزادی خواهی، مبارزه با ظلم و تبعیض ، میهن پرستی و … را به رشته نظم کشیده اند.

کلمات کلیدی: اعتراض، شعر، ظلم

1-مقدمه

اصولا” پایه و اساس تمدن هر جامعه ای فرهنگ و ادب آن جامعه است و تمام مسائل جامعه اعم از سیاسی ، اجتماعی ، تاریخی و … تحت تاثیر آن قرار می گیرد .در این جوامع انسانی همیشه حوادث و مسائلی رخ می نماید که با خشم و اعتراض توده های مختلف مردم مواجه می شود ، این اعتراضات در پاره ای از موارد جنبه عمومی دارند و تمام یا اکثر جامعه در آن سهیم هستند اما زمانی هم پیش می آید که عموم مردم چندان واکنشی در قبال مسائل روز و جامعه ندارند و این بار سنگین تنها بر دوش گروهی از مردم تیزبین جامعه می افتد ، اینان همواره تلاش می کنند تا مردمی را که با روز مرگی خود سازگار شده اند از خواب خوش خیالی بیدار کنند و عمق فاجعه را به آنان هشدار دهند[1] . شاعران و نویسندگان به واسطه ذوق خدادادی و احساس قوی ودرک بالاتر نسبت به سایر اقشار جامعه ، به مثابه طبیبی، با تشخیص مشکلات و عیوب اجتماع خود ، آن ها را بیان می کنند و دیگران خصوصا” تصمیم گیرندگان ، را آگاه می کنند و تا حد امکان ، خود راه چاره ای نیز برای آن معضلات می جویند و همه این ها را در قالب اثری هنری عرضه می کنند که تاثیر آن بسیار بیشتر از بیان عادی مسئله است ، به نظر می آید که توانایی هنرهای مختلف در به انجام رساندن این رسالت انسانی و اجتماعی به یک اندازه نیست و هنرهایی موفق ترند که به ساحت اندیشه نزدیک تر و در عین حال ، برای مخاطب خود ملموس تر باشند ، در این میان شعر یکی از قالب های خوب هنری است که با به کارگیری زبان در قالبی آهنگین و موزن ، راه نفوذ خود را تا عمق جان شنونده خود در زمان ها و مکان های مختلف باز می کند و رسالت خود را به انجام می رساند . [2]عدالت خواهی ، آرمان گرایی و ظلم و فساد ستیزی از مضامینی است که خصوصا در شعر معاصر فارسی ، از زمان مشروطه ، حضوری پر رنگ دارد و شعرا نیز همراه سایر اقشار جامعه و حتی مقدم بر آن ها ، با تیغ زبان به جنگ ظالمان و استبداد گران و فاسدان رفته اند و به ستیز و مقاومت در برابر ناراستی های عقیدتی و فساد در جامعه روزگار خود پرداخته اند از آن جا که ادبیات و به خصوص شعر وسیله و ابزاری بوده است برای بیان احساسات ، افکار و ایده های مردم به خصوص روشنفکران ، همواره یکی از جنبه های آن به جهت گیری و بیان اندیشه های مخالف اختصاص یافته است به گونه ای که امروزه این جهت گیری های اعتراضی به یکی از شاخصه های مهم و عمده ادبیات تبدیل شده است و عناوین نسبتا تازه ای را وارد عرصه ادبیات نموده است ، عناوینی همانند « ادب مقاومت » ، « ادب اعتراض » و « شعر اعتراض » .[3] تا قبل از انقلاب مشروطیت اشعار اعتراضی شکل و ظاهر دیگری داشت اما با انقلاب مشروطیت هم سو با سایر تغییرات شکل و محتوا اشعار اعتراضی نیز دگرگون شد ، ادبیاتی که تا پیش از تکاپوهای مشروطه خواهی ، کمتر و یا در پاره ای از بخش ها ، هیچ رویکردی به زندگی اجتماعی نداشت و بیشتر در بند به کارگیری مضامینی بود که چندان پیوندی با زندگی مردم به رفتار سیاسی و اجتماعی آنان نداشت ، پس از آن پا به کوچه و بازار گذاشت و آینه ای شد برای نمایاندن زندگی جامعه ی ایرانی آن زمان . در دوره ای که بحث در مورد آن صورت می گیرد حوادث و مسائل زیادی رخ داد که در شعر معاصر انعکاس وسیعی یافته است و همین مسئله موجب شده است تا ارتباط تنگاتنگی بین شعر و جامعه ایجاد گردد . در این رساله هدف این نیست تا تمامی این رویدادها و حوادث و انعکاس آن ها در ادبیات و شعر معاصر مورد بررسی قرار گیرد اما همان گونه که از عنوان رساله برمی آید هدف این نوشتار بررسی و تحلیل شعر اعتراض در دهه های 10 الی 40 است[4] . هر چند که این موضوع هم مفهومی بسیار گسترده و وسیع را در بر می گیرد اما سعی می شود با تعریف نسبتا” جامعی از شعر اعتراض ، حوزه معنایی آن به طور تقریبی مشخص گردد ( به این دلیل تقریبی زیرا در ادبیات و به خصوص شعر ، مرزبندی دقیقی از لحاظ معنایی صورت نگرفته است و این امر تقریبا” غیرممکن است ، زیرا یک سروده ممکن است هم دارای مفهومی اخلاقی باشد و هم یک معنای اعتراضی از آن استنباط شود ، در عین حال این موضوع به برداشت های متفاوتی که از سوی مخاطبان از یک سروده انجام می پذیرد بستگی دارد و باید به آن توجه داشت ) . [5]

2-یافته های پژوهش

شعر و بهطور کلی ادبیات اعتراضی آیینه تمامنمای اجتماع عصر خویش است و می توان از خلال آن برخی از مسائل اجتماعی- سیاسی را که از دید تاریخ و جامعه شناسی مخفی مانده است، بازنمایی کرد. «شعر اعتراض ایران را غالبا با اشعار روشنفکری دهه سی بهبعد میشناسند. شعری با شاخصههایی چون آرمانگرایی، انسانگرایی، عدالتخواهی و آزادی خواهی، مخالفت با حکومت پهلوی دوم، سکولار بودن، نقد صریح و دوپهلو و... . روشنفکر الزاما چون سیاستمدار نمی اندیشد؛ او گاه بسیار احساسی میاندیشد و عمل می کند. همه چیز را آنچنان که باید باشد میخواهد نه آنچنان که هست» [6].

شعری است با شاخصه هایی هم چون آرمانگرایی ، انسان گرایی ، عدالت خواهی ، آزادی خواهی، مخالف با حکومت های ظالم و به طور کلی شعری است که نتیجتا” در حرکت تکاملی جامعه معتبر است و در مسیر آگاهی و اصلاح جامعه گام بر می دارد و با شعر ستایشگر و مداح درباری خود فروخته فرسنگ ها فاصله دارد بلکه با مظاهر ستم و خود ستمگر سرستیز دارد ، واقع گرا و مردم گراست که مفاهیم آن از واقعیت های ملموس جامعه و زندگی مردم زمان شاعر مایه می گیرد و از حقیقت سخن می گوید و بر گوش کسانی که زبان شاعر متوجه آن هاست تلخ می نماید و نیشدار است ، اما همیشه برای مردم زمان پیام بیداری و هشیاری داشته است و نهایتا” می توان آن را شعر اعتراض نامید که پرده از چهره های ظالم برمی دارد و جامعه ای را از بی عدالتی ها و ظلم ها و ستم ها آگاه می نماید و روحیه مقاومت و ایستادگی را در مردم تشویق می کند ، از حرکت ها و قیام های مردمی حمایت می کند و فقر و محرومیت حاصل از نابرابری ها را به تصویر می کشد و کانون توجه شاعر در عدالت خواهی و رفع تبعیض های اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی است .[7]

اعتراض ( protest ) : ستیزه عمومی یا فردی و ابراز مخالفت گفتاری ، نوشتاری یا عملی یا اقدامی یا رویدادی یا وضعیتی اجتماعی یا سیاسی است که توسط حزب ها ، اتحادیه ها و یا گروه های اجتماعی مختلف انجام می شود . اشکال اعتراض عبارت است از تظاهرات، اعتصاب ، توزیع تراکت ، فرستادن نامه های اعتراضیه به مقامات و جمع آوری امضا در حقوق بین المللی «اعتراض عبارت است از ابلاغ رسمی یک دولت به دولت دیگر که به موجب آن اعتراض خود را نسبت به عملی که دولت معترض علیه انجام داده یا قصد انجامش را دارد ابراز نموده و عدم تمکین و تسلیم خود را در برابر آن و آمادگی خود را برای مقابله با نتایج آن اعلام می کند ، هرگاه یک دولت از هر نوع تصرف یا عملی که آن را غیر قانونی و زیان آور به حقوق خود می داند آگاه شود و اعتراض نکند این سکوت تعبیر به رضا می شود و مفهومش این است که عمل طرف را تنفیذ و به حقانیت او اعتراف کرده است »[8]

اعتراض و انتقاد کردن معمولا” « حرکتی است اصلاح گرایانه و آرمان گرایانه با قصد پالایش و زنگار زدایی و نجات حقیقت چیزی از نفوذ باطل در حریم آن و برگرداندن طبیعت شخص یا امری از آمیختگی به ناخالصی » ( زرین کوب ، 22:1376 ) که در سرشت آدمی نهفته است و معمولا” در شخص یا نویسنده یا شاعر به صورت خودآگاه بروز کرده و متجلی می شود .[9]

شعر اعتراضی برحسب متغیرهای مختلفی چون اعتراضهای فردی، سیاسی و یا اجتماعی دارای انواع مختلفی در نوع بیان است. هر شاعر با توجه به سبک خاص خود و نوع بیانش ممکن است شیوهای منحصر به فرد برای بیان اعتراض خویش انتخابکند. آنچه در پژوهش حاضر مدنظر است، اعتراضهای سیاسی و اجتماعی است. این نوع اعتراضها به دلیل گرایش به اجتماع با وجود تمام تفاوتهایی که در نوع بیان شان وجود دارد در اصل و معنای اعتراض و انتقاد باهم تفاوتی ندارند. حتی برخی از این اعتراضها به دلیل وسعت دید شاعرانشان در برانگیختن احساسات و عواطف بشری برای تمام اعصاری که ظلم، ستم، اختناق و نابهسامانی حاکم است، قابلیت تاویل و تفسیر دارند.[10]

اهمیت اعتراض و انتقادهای سیاسی- اجتماعی تا حدی است که میتوان این نوع شعر را جزء ادبیات متعهد به شمارآورد. شاعر متعهد همواره تلاش میکند تا «جامعهاش را از آنچه یافته، باخبر سازد. حقوق مردمش را گوشزد کند و مطالبه مردم از حقوق انسانیشان را فریاد کند. او نماینده حرکتی مردمی است. نخبهای از طبقه فرودست است که می کوشد مجرای بسته شده رابطه فرادستان و فرودستان را بگشاید» [11].

اعتراضهای شاعران عصر پهلوی دوم در قالبهای گوناگونی مطرح شد؛ از جمله: سمبولیسم و نمادپردازی، رمانتیسم انقلابی، شعر چریکی و مواردی از این دست. اما نوعی از اعتراض در این عهد وجود دارد که تاکنون از نظرها مغفول مانده است. اینگونه اعتراض را در این پژوهش، «اعتراض خاموش» نامیدهایم؛ اعتراضی که نه از شعارها و سمبولهای رایج مبارزه و ستیز بهره داشت و نه آنکه همانند شعر چریکی سلاح مبارزاتی خود را از رو بسته بود و عصیان و اعتراض خود را به صورت مستقیم و بیپروا بیان میکرد، بلکه از گونهای رمانتیسم فردی نشات میگرفت که بهزعم گروهی، خطمشی عافیت طلبانهای بود برای نفی هنجارهای اجتماع و سیاست حاکم. اما این شیوه بیانی چگونه با وجود فردیت در بیان میتوانست با اجتماع و سیاستهای حاکم پیوند بخورد، خود مسالهای است که نیاز به دقت و تامل دارد.[12]

با تامل در شیوه و سبک اعتراضهای خاموش درمییابیم که این سبک اعتراض از نوعی رمانتیسم فردی نشات میگرفت که در میان شاعران عصر پهلوی دوم به دنبال شکست آرمانها و آمال آنها بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 رواج روزافزون یافت. چنانکه پس از کودتا میبینیم «رمانتیسم بر زندگی و تفکر و شعر مردم سلطه کامل دارد و عموم شاعران هر یک بسته به استعداد و قریحه و تجربه و دانش خود در نقطهای از این رمانتیسم جای میگیرند» [10]. در واقع شاعران پس از کودتا با روی آوردن به رمانتیسم و دوری از اجتماع و سیاست و خزیدن در لاک خویش و پشت کردن به اجتماع به نوعی اعتراض خود را از هر آنچه پیرامون آنان میگذشت، نشان میدادند.[13]

گرایش به رمانتیسم شاید به دلیل جبن، ترس و فرار از واقعیت باشد. با آنکه اغلب چنین است، اما گاهی روی آوردن به رمانتیسم نوعی از اعتراض را هم با خود به همراه دارد، همچنان که هنگام بحث از فلسفه وجودی مکتب رمانتیسم، همواره به این واقعیت اشاره میشود که شکلگیری این مکتب نوعی اعتراض به مکتب کلاسیسیسم بود که اعتنای چندانی به انگیزشهای درونی در شکلدهی به پدیدههای هنری نداشت.[10]

واقعیت این است که مبارزه در طول تاریخ اشکال گوناگونی داشتهاست که مبارزه رویاروی، تنها یکی از آشکارترین و شدیدترین شکلهای آن بوده است، اما شکلهای معتدل و ملایمی نیز برای اعتراض وجود دارد که گاه به دلیل عاری بودن از شدت و خشونت، گویی نوعی رفتار مسالمتآمیز و سازشکارانه است. رویآوردن شماری از عالمان و بزرگان اسلام چون حسن بصری و واصلبنعطا به زهد و تصوف در نخستین سدههای اسلامی، یکی از آن شکلها بود که نوعی قهر کردن از همکاری با حاکمیت و کنارهگیری از جامعه بود؛ رفتاری که همسانی بسیار به عملکرد سپهری در طول سالهای زندگی دارد. او نیز خسته و دلزده از همه مشاجرههای زمانه به زاویه تنهاییها و تفکرات فردی خود پناه برده بود. [1]گاهی نیز مبارزه با هجرت و ترک تمام وابستگیها و تعلقات به یک مکان همراه میشود. مثل مهاجرت پارسیان ایران به هندوستان پس از حمله اعراب به ایران و یا مهاجرت شمار بسیاری از شاعران و هنرمندان به هندوستان در دوره صفوی به دلیل خشونتورزیهای قزلباشان و تعصبهای حاکم بر تشیع صفوی. از طریق تفحص در پناهگاههای هنرمندان نیز میتوان دریافت که رفتار آنها با نوعی نارضایتی و اعتراض به زمانه، همراه است. وقتی هنرمندان به گذشتههای دور و نزدیک تاریخی پناه میبرند که نمونه آن را در رفتار رمانتیکهای اروپا میتوان مشاهده کرد- ناگفته پیدا است که آنها رضایتی از وضعیت موجود ندارند؛ یا هنگامی که هنرمندان به ترسیم دنیاهای تخیلی و آرمانی خود در آینده میپردازند و رفتارهای ایدهآلیستی از خود بروز میدهند، ناخرسندی خود را از زمانه فریاد میزنند که این امر نیز جنبهای از رمانتیسم فردی است.[8]

3-نتیجه گیری

یکی از مهم ترین رویکردهای شعر معاصر فارسی نسبت به مضامین سیاسی و اجتماعی، نمادگرایی یا سمبولیسم اجتماعی است؛ این رویکرد با خلق تصویر، پرداخت های شاعرانه و بهره بردن از تفکر نمادگرایانه و زبان نمادین توانست به خوبی در شعر شاعران معاصر به ویژه شاعران دهه سی و چهل جایگاه ممتازی پیدا کند. شاهرودی با نگاه به اتفاقات پیرامون زندگی خود و فضای سیاسی و اجتماعی روزگار و حوادث آن و تعهد و احساس مسئولیت اجتماعی، به طور غیرمستقیم و با زبان رمزی و نمادین به وصف و تبیین پیش آمدهای جامعه پرداخته و تاثیر مهمی در روند جریان های اجتماعی بعد از کودتای سی و دو تا انقلاب پنجاه و هفت بر ذهن و اجتماع داشته است. سرچشمه اغلب نمادهای شاهرودی، طبیعت و مناظر متنوع آن، یعنی جنگل، کوه، دریا، رود و... است؛ اما علاوه بر طبیعت، پدیده های انسانی یعنی هرچیزی که به دست انسان ساخته شده است، مانند خانه، دیوار، اشیا و... در جایگاه اصطلاحات نمادین در شعر شاهرودی بسامد بالایی دارد؛ بنابراین واژه های نمادین از پدیده های طبیعی و پدیده های انسانی در سروده های شاهرودی بسیار دیده می شود؛ نیز گاهی شاهرودی از عناصر اساطیری، اسامی شخصیت ها و نمادهای انسانی و... برای بیان مفاهیم خاصی در نقش نماد استفاده کرده است.[2]گاهی نیز نمادهایش جنبه ابداعی دارد؛ مانند یانکی و جمنا و... که نماد موضوعات و مسائل مختلف اجتماعی قرار می گیرند. شاعر با تکیه بر معانی نمادها تیرگی و سیاهی روزگار خود و وضعیت خفقان آور و اختناق آمیز موجود و احساس یاس و ناامیدی عمیق نسبت به اوضاع اجتماعی را در همه اصطلاحات نمادین سروده هایش نشان می دهد. گاهی نیز برخلاف دیگر شاعران هم عصر شاهرودی که یاس و ناامیدی در شعرشان موج می زند، حضور نمادهای روشن در شعر شاهرودی، مانند پنجره و چراغ، بیانگر امیدواری به آینده روشن است؛ بنابراین با بررسی نمادهای شعر شاهرودی می توان از وضعیت اجتماع آن روز شناخت بیشتری به دست آورد.

شیوه بیان به روش نمادین و با استفاده از تمثیل های ادبی، تلاشی برای زیبایی و جلای متن به شمار می رود و جذابیت این بار مثبت، با لطافت و ظرافتی زیرکانه ارتباط خواننده را با مقصود سخن برقرار می کند. «نمادپردازی یا زبان سمبلیک، شیوه ای است که از دیرباز در میان انسان ها به عنوان یکی از راه های موثر انتقال پیام و برقراری ارتباط شناخته شده است. آگاهی و شناخت از ارزش و اهمیت این زبان سمبلیک در اعصار گوناگون سبب بازتاب این نماد در آثار ادبی و هنری جوامع بشری شده؛ به گونه ای که در جوامعی چون اروپا منجر به مکتبی ادبی به نام مکتب سمبولیسم شده است» [6]. نمادها یکی از ادوات شناخت و بنیادی ترین شیوه بیان به شمار می آیند. در ادبیات معاصر و شعر نو، «شاعران به دو علت به شعر نمادین و سمبولیک روی می آورند: 1. شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه و استبداد و اختناق شدید حاکم بر فضای آن؛ 2. مقتضیات هنری. درواقع، از عواملی که سبب شد شاعران معاصر، چون نیما، اخوان و شاملو به شعر نمادین و سمبولیک روی آورند، فضای سیاسی و اختناق جامعه، استبداد شدید حاکم بر آن، اعدام مبارزان، سرکوب آزادی خواهان و روی هم رفته رعایت جانب احتیاط و مصلحت ازسوی شاعران در بیان عقاید و اندیشه بود؛ اما عامل مهم دیگر که شاعران معاصر را به کاربرد اشعار نمادین و سمبولیک واداشت، مقتضیات هنری بود» [2]. «نماد، همانگونه که در حوزه های مختلف اسطوره پژوهی، روان کاوی، دین شناسی، عرفان و هنر، موجب ایجاد تحولات فراوانی شده و بنیان بسیاری از اندیشه، داده ها و دانسته های این حوزه ها را تغییر داد، در بلاغت نیز می تواند تحولی بزرگ ایجاد کند و نظام ها و طبقه بندی های مرسوم گذشته را درهم بریزد و بسیاری از استعارات، کنایات، تشبیهات و تمثیلات و مجازها و حقیقت ها را در بر گیرد و دگرگون سازد که البته این امر کاری دشوار و مستلزم نظریه پردازی و تلاش های همگانی است» [9]

شعر اجتماعی یکی از موثرترین و نافذترین راه های ابراز اندیشه، اظهار مکنونات قلبی و خواسته های درونی آدمی تلقی می شود. این نوع شعر با تفکر و گرایش به نغمه های روح بخش اجتماعی، زمینه حضور خود را در جامعه مهیا می کند؛ درنتیجه فرد را از خودپرستی و خودخواهی، به سرچشمه زلال عشق ورزی و نوع دوستی رهنمون می شود؛ زیرا انسان با دوری از اجتماع، گریز از جامعه و رسیدن به خودکامگی، شخصیت انسانی خود را متلاشی، و به پست ترین نقطه وجودی سقوط می کند. اسماعیل شاهرودی ازجمله شاعرانی است که به شعر اجتماعی پرداخته است و اندیشه و نگرش هایش را در پرده نماد تبیین می کند.

منابع

1. اقتصادی نیا، سایه. (1389). پس از نیم قرن، آب را گل نکنیم. نامه فرهنگستان11(4)، صص 99-104.

2. جعفریجزی، مسعود. (1378). سیر رمانتیسم در اروپا. تهران: نشر مرکز.

3. حجازی، طه. (1371). اندیشه سیاسی شعر و تاملی در شعر سیاسی سهراب سپهری. چاووش،1(9 و 10). صص32-51.

4. حسینپور جافی، علی. (1390). جریانهای شعری معاصرفارسی از کودتای (1320) تا انقلاب (1357). چ سوم. تهران: امیرکبیر.

5. سیاهپوش، حمید. (1373). باغ تنهایی (یادنامهی سهراب سپهری). چ دوم. تهران: سهیل.

6. شریفیان، مهدی. (1384). نماد در اشعار سهراب سپهری. پژوهشنامه علوم انسانی. 5 (45-46). صص131-148.

7. عابدی، کامیار. (1389). از مصاحبت آفتاب. چ ششم. تهران: ثالث.

8. عنایت، حمید. (1351). بنیاد فلسفه سیاسی در غرب. چ سوم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

9. میرصادقی، جمال و میمنت میرصادقی. (1377). واژهنامه هنر داستاننویسی. تهران: کتاب مهناز.

10. یاحقی، محمدجعفر. (1355). اسطوره در شعر امروز ایران. مجله دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، 12 (48). صص782 -809.

11. مدرسی، فاطمه؛ فرشته رستمی (1394). «دگردیسی چهره های نمادین در اشعار طاهره صفارزاده»، فنون ادبی، شماره 2 (پیاپی 13)، 1530.

12. نفیسی، علی اکبر (ناظم الاطبا) (1355). فرهنگ نفیسی، تهران: کتابفروشی خیام، چ دوم.

13. یوسفی، محمدرضا؛ رسولیان آرانی، صدیقه (1392) «نماد از دیدگاه ابهام (تحلیل عناصر نمادگونه در شعر معاصر فارسی)»، فنون ادبی، سال پنجم، شماره 2 (پیاپی 9)، 161178.

شعرای فارسیظلماعتراض