نقش حکمرانی و دولت ها در ورزش

17 فروردین 1403 - خواندن 6 دقیقه - 166 بازدید

شاید کمتر مقوله ای به اندازه ارتباط میان سیاست و ورزش بحث انگیز باشد و این بحث کمتر به میان آمده است که آیا ورزش و سیاست باید باهم رابطه داشته باشند، یا نه. در این مقاله، نقش سیاست و ورزش چگونه و در چه زمینه هایی باید با همدیگر ارتباط داشته باشند، بررسی شده است. اما پیش از بررسی هرگونه رابطه میان دولت و ورزش، پذیرفتن نقش دولت و سیاست در ورزش اجتناب ناپذیر است و ازاینرو، ما به بررسی نقش دولتها و سیاست عمومی در ورزش خواهیم پرداخت. پی بردن به نقش سیاست در ورزش، به بررسی استفاده از قدرت در باشگاه ها، لیگها و بدنه های اجرایی ورزش در سازمانهای بین المللی ورزشی مانند کمیته بین المللی المپیک و فدراسیون های بین المللی نیاز دارد؛ سیاستهایی که فاصله میان بخش های عمومی و خصوصی را نادیده می انگارند و اینگونه استدلال میکنند که هرجا اختلاف نظر و نابرابری در زمینه هایی همچون ثروت، آگاهی و اختیارات وجود داشته باشد، سیاست هم آنجا وجود دارد.

کشور ایران دوره های پرفراز و نشیبی را ازنظر سیاسی طی کرده است. سالهای اولیه انقلاب ایران دوران سختی از لحاظ سیاسی و اقتصادی بود. ورزش در این دوران تحت تاثیر مستقیم سیاست و سیاستمداران قرارگرفته و مسئولین ورزش در بخش های مختلف از کمیته ملی المپیک گرفته تا فدراسیون های ورزشی با محوریت مدیران سیاسی بود. حضور پررنگ سیاسیون در این سالها نشان می دهد که ورزش در ایران در این دوره با سیاست پیوند خورده است. اگرچه این روند در دوران قبل از انقلاب نیز مشهود و بارز بوده است ولی با بررسی اجمالی دوران بعد از انقلاب، میتوان بیان کرد که ورود و دخالت سیاسیون در ورزش امری مشهود بوده است که نوع، شکل و دلایل آن بسته به دوره های سیاسی مختلف متفاوت بوده است.

هرجا که تصمیم هایی گرفته می شود که بر مسیر زندگی افراد یا گروه ها تاثیر می گذارد، در آن سیاست وجود دارد. قضاوت از سوی دولت درباره صلاحیت یک بازیکن برای بازی کردن، یا تصمیم فیفا برای اعطای میزبانی جام جهانی به یک کشور را می توان از این نوع تصمیم گیری ها توصیف کرد. البته از آنجا که بسیاری از ورزش های خصوصی و داوطلبانه به شکل گستردهای به دولتها وابسته اند، دخالت و نقش دولتها در امور ورزشی، موضوع چندان دور از ذهنی محسوب نمی شود. مفاهیم عمومی و سیاست، بسیار دو پهلو و متضاد به نظر می رسند.برای مثال، دادگاه ها در انگلیس از رسیدگی به خشونت هایی که در زمین های بازی روی می دهند، خودداری می کنند. به طور کلی، دادگاه های انگلیس این موضوع را به نهادهای اجرایی ملی وا می گذارند تا مجازات رفتارهای خشونت آمیز یک بازیکن علیه ورزشکار دیگر را، در زمین بازی به عهده گیرند؛ چرا که خشونت ورزی بازیکن فوتبال در زمین بازی علیه بازیکن دیگری، ماهیتی متفاوت از جرمی مشابه در خیابانها دارد. موضوع سیاست هم به همین اندازه بحث انگیز و دو پهلوست.

پیچیدگی های مربوط به مطالعه نقش سیاست در ورزش، بیشتر از بحث جهانی سازی و شیوه هایی است که دولتها در عرصه سیاست برای خود برمی گزینند. واژه جهانی شدن، بیش از دیگر واژه ها و اصطلاحات، مورد سوء استفاده قرار می گیرد و هرجا که این اصطلاح در زمینه مسائل ورزشی به کار رفته، منظور هدف قرار دادن سیاست ملی و دستگاههای ورزشی از سوی دستگاهها و سازمانهای خارج از کشور است. جنبه های متفاوت سیاست ورزش، شامل قوانین حق پخش مسابقات ورزشی، دوپینگ ورزشکاران و نقل و انتقال بازیکنان میان باشگاه ها در سطح بین المللی است و نقش دولتها در آن بسیار مهم است، بطور مثال درآمدی که دولت برزیل از صدور بازیکنان فوتبالش به دیگر دولتها بدست می آورد بیشتر از درآمدی است که برخی از دولت ها از صادرات بدست می آورند.

انگیزه دولتها برای حمایت از ورزش این است که موفقیت یک کشور در عرصه ورزشی می تواند برای آن کشور در عرصه بین المللی اعتبار و حیثیت ایجاد کند. به همین علت بود که کشورها برای پیروزی در میدانهای ورزشی، بر روی ورزش به عنوان ابزاری برای کسب اعتبار سرمایه گذاری هنگفتی به عمل می آوردند. کشورهایی مثل کانادا، آمریکا و کشورهای اروپای غربی هم به همین منظور سرمایه گذاریهای زیادی در زمینه ورزش به عمل آوردهاند و برخی کشورهای صنعتی، سرمایه گذاری چشمگیر و نظام مندی روی ورزشهای خاص داشته اند.

نقش دولتها در عرصه ورزش تغییرات زیادی کرده است و در حل و فصل مسائل به وجود آمده، بیشتر تاثیر گرفته از مسائل بین المللی است. افزایش روزافزون اهمیت نهادهای بین المللی در سیاستهای داخلی نشان میدهد که ما به بررسی سیاستگذاری به عنوان فرایندی دو مرحله ای نیازمندیم. مسائل داخلی و منافع بین المللی باهم در تعامل هستند و بر یکدیگر تاثیر می گذارند و اهمیت بین المللی شدن ورزش، نشان دهنده اهمیت سیاستگذاری داخلی است. سیاستگذاری داخلی باید بتواند، در عرصه بین المللی توانمندی و تاثیرگذاری داشته باشد و در مواردی که لازم باشد، از منابع و اولویت های داخلی دفاع کند. 

دلایلی دیگری هم وجود دارد که در سیاستگذاری داخلی، نقش و دخالت دولت در ورزش را پر رنگ می کند مثل تلاش برای استفاده از ورزش به عنوان ابزاری برای کنترل روابط اجتماعی و کنترل رفتارهای جوانان می باشد.

منابع

شاه رضایی، فاطمه؛ شیرزادی، رضا (1395). ورزش، سیاست و روابط بین الملل. مطالعات بین المللی13(1) :صص 220-185

جلالی فراهانی، مجید(1393)، بررسی سوابق تحصیلی، سیاسی و ورزشی مدیران ارشد ورزش ایران و کشورهای منتخب مطالعات مدیریت راهبردی و رفتار سازمانی در ورزش، سال اول، شماره 4، زمستان 1393، صص 68-57..

گودرزی، محمود؛ اسدی، حسن؛ خبیری، محمد؛ دوستی، مرتضی (1391). ورزش و سیاست. ساری: موج قلم.

محمدی عزیزآبادی، مهدی (1397). ورزش عاملی در نزدیکی رابطه دولت و ملت در: مجموع مقالات همایش روابط دولت و ملت در ایران. تهران: نشر مطالعات فرهنگی و اجتماعی، صص 393-359.

حکمرانی در ورزشسیاست در ورزشمدیران سیاسی