نقش اندیشکده های آمریکایی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران

29 بهمن 1401 - خواندن 21 دقیقه - 647 بازدید


بهادر نوکنده دانشجوی دکترای روابط بین الملل

مقدمه:

اندیشکده مفهومی است که از غرب آمده است و در غرب تحت عنوان تینک تنک مطرح می شود. عبارت تینک تنک و مفهوم آن در غرب تحولات معنایی جدی در ۸۰ سال اخیر داشته است. اما برخی پژوهشگران تلاش کرده اند ویژگی های مشترک تینک تنک ها را احصاء کنند و برای این منظور ۳ ویژگی مشترک بین این مجموعه ها شناسایی کرده اند. در این نوشتار در جاهایی که مفهوم غربی اندیشکده مد نظر است از عبارت تینک تنک استفاده می شود تا تاکیدی باشد بر اینکه بحث مربوطه حاصل مطالعه منابع غربی درباره تینک تنک ها است.

مفهوم تینک تنک (Think tank) در غرب

مفهوم عبارت تینک تنک در غرب یک سیر تاریخی دارد و در طول ۸۰ سال اخیر می توان چهار دوره معنایی برای آن شناسایی نمود. دوره اول، دوران جنگ جهانی دوم و کمی پس از آن، یعنی سال های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۷ است. در این دوره تینک تنک به «اتاق های فکر»ی گفته می شد که در آن فرماندهان و مشاوران نظامی درباره موضوعات جنگی برنامه ریزی می کردند. ویژگی اصلی این اتاق ها، امن و محرمانه بودن آن ها بود. فرماندهان جنگی بدون نگرانی های امنیتی می توانستند در این محل ها به بحث و تبادل نظر پرداخته و برای راهبردها و برنامه های جنگی طرح ریزی کنند.

دوره دوم، حوالی دوران جنگ سرد، یعنی سال های ۱۹۴۷ تا ۱۹۹۱ است. در این دوره، «موسسات غیردولتی مشاوره نظامی» تینک تنک خوانده می شدند که از جمله آن ها شرکت رند(RAND) و ۲۵ شرکت مشاوره نظامی دیگر است. دوره سوم، دوران پس از جنگ سرد تا پیش از دهه جاری میلادی یعنی سال های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۹ است. در این دوره مفهوم تینک تنک توسعه یافته و شامل موسسات غیرنظامی هم می شود. به عبارت دیگر تینک تنک در این دوره به «موسسات غیر دولتی پژوهش های حکمرانی و سیاست گذاری» اطلاق می شود.دوره چهارم نیز از آغاز رتبه بندی جهانی اندیشکده ها توسط موسسه لاودر دانشگاه پنسیلوانیا آغاز می شود که از سال ۲۰۰۹ تاکنون است. در این دوره، بر اساس یک اجماع نخبگانی حول مفهوم اندیشکده، قید غیردولتی بودن از اندیشکده ها برداشته شده است و بسیاری از موسسات دولتی که استقلال ساختاری دارند نیز به عنوان اندیشکده قلمداد می شوند.

ویژگی های تینک تنک ها

بررسی منابع غربی حول مفهوم تینک تنک نشان می دهد که این مجموعه ها سه ویژگی مشترک دارند و هر مجموعه ای که این ویژگی ها را دارا باشد، فارغ از اینکه ماهیت حقوقی آن چیست می تواند تینک تنک باشد.

  1. تینک تنک ها مجموعه هایی هستند که به لحاظ ساختاری هویت مستقلی دارند. البته منظور از استقلال، استقلال در تصمیم گیری، استقلال در رای و عمل و استقلال ساختاری به لحاظ مدیریت داخلی است. به عبارت دیگر، ممکن است یک تینک تنک در عین داشتن هویت مستقل، متعلق به یک دستگاه دولتی یا حاکمیتی باشد. اما دفاتر پژوهشی و مطالعاتی که در داخل وزارتخانه ها، سازمان ها و دستگاه ها فعالیت می کنند و جزء ساختار دولت یا حاکمیت هستند، تینک تنک محسوب نمی شوند.
  2. تینک تنک ها در حوزه مسائل کلان و سیاست های عمومی پژوهش و فعالیت می کنند. این پژوهش ها مبتنی بر حل مسائل واقعی و موجود در جامعه و حکومت است و با پژوهش های آکادمیک متفاوت است. به این معنی که مسئله این پژوهش ها صرفا یک مسئله نظری و تئوریک نیست؛ بلکه مسئله ای واقعی از فضای روز جامعه یا دولت و حاکمیت است که همه یا بخشی از جامعه در سطح شهر، منطقه، استان، کل کشور و حتی در سطح جهانی با آن مواجه هستند. در این پژوهش ها برای این مسائل تحلیل و راه حل های قابل اجرا ارائه می شود.

البته لازم به ذکر است که یک مجموعه برای این که تینک تنک دانسته شود لازم نیست همه پژوهش هایش از این نوع باشد، بلکه اگر درصدی از پژوهش های ناظر به مسئله نیز داشته باشد می تواند تینک تنک دانسته شود. چرا که گاهی لازم است یک بنیان تئوریک برای حل پژوهش حل مسئله ای مورد نظر انجام شود.

  1. تینک تنک ها مجموعه های غیرانتفاعی هستند و هدف آن ها کسب سود نیست، بلکه منابع مالی خود را صرف توسعه فعالیت هایشان می کنند.

بررسی ویژگی های فوق نشان می دهد که اطلاق تینک تنک به یک مجموعه صرفا یک برچسب است و مجموعه هایی با اسامی و ماهیت های حقوقی گوناگون مانند موسسه، مرکز، پژوهشکده، پژوهشگاه، شرکت، بنیاد، گروه، انجمن، شبکه، سازمان، سمن و … در صورت دارا بودن ویژگی های فوق الذکر می توانند تینک تنک دانسته شوند.دیگر اینکه نیاز نیست این مجموعه ها مجوز اضافه ای برای تینک تنک بودن دریافت کنند و اگر سه ویژگی «مستقل بودن»، «پژوهش و فعالیت در حوزه سیاست های عمومی و مسائل کلان» و «غیرانتفاعی بودن» را داشته باشند تینک تنک هستند. به عنوان مثال، اگر پژوهشکده ها و پژوهشگاه هایی که در حال حاضر در کشور فعال هستند، قدری از فضای آکادمیک فاصله بگیرند و به حوزه های سیاست پژوهی و اثرگذاری سیاستی نزدیک شوند، بدون اینکه نیاز باشد عنوان خود را تغییر دهند یا مجوز جدیدی بگیرند، تینک تنک خواهند شد.گزارش پیشه رو به بررسی نقش اندیشکده های آمریکایی در تعیین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران می پزدازد.

یافته ها:

دانستن بازیگران موثر در سیاست گذاری سیاست خارجی هر کشوری در تبیین و تحلیل منظورات و اهداف سیاست خارجی آن کشوراز اهمیت بالایی برخوردار است زیرا با تحلیل ابزارهای تصمیم ساز هر کشوری می شود در مقابله با برنامه های آن کشور برنامه ریز دقیقی داشت در ایالات متحده اندیشکده های آمریکایی که به قوه چهارم پس از قانون گذاری،اجرایی و قضایی در کشور آمریکا معروف هستند اثرگذاری بسیار بالایی درتعیین خط مشی و سیاست گذاری سیاستمداران آمریکا در قبال سیاست خارجی ایالات متحده دارند.اندیشکده اولین بار در سال 1960 وارد سپهر سیاسی آمریکا شد که هدفش پژوهش در ارائه سیاسیتی برای حل مسئله بوده. مک گان در کتاب اتاق های فکر و مشاوره سیاسی در آمریکا اندیشکده ها را موسسات تحقیقاتی معرفی میکند که به ارائه مشاوره به مردم و دولتمردان می پردازند. مک گان در این اثر به نقش اندیشکده به عنوان پلی میان جامعه دانشگاهی و سیاست مداران اشاره دارد که محیط های آکادمیک را به زبانی فابل فهم برای مردم و تصمیم گیران سیاسی تبیین میکند.جوزف نای اتاق فکر آمریکا که به اندیشکده معروف می باشد را در زمره منابع قدرت این کشور می داند.امروزه هیچ رئیس جمهوری در آمریکا نمی تواند کرسی اجرایی کشور را به دست بگیرد مگر با کمک فکری اندیشکده ها حتی بیشتر مناصب سیاستگذاری وزارت امورخارجه طبق گفته برژینسکی برای کارشناسان اندیشکده ها می باشد که همه ی این فکت ها نشان از اثرگذاری اندیشکده های آمریکایی در تعیین و تبیین سیاست خارجی آمریکا در قبال مسائل این کشور دارند.اندیشکده های آمریکایی در طول حیات خورد بعد از جنگ جهانی دوم ، در حورزه سیاستگذاری خارجی فعالانه وارد عرصه شدند. مسائل و رخدادهایی چون طرح مارشال، جهان دوفطبی، کاربرد تصمیمات اتمی، جنگ سرد، فروپاشی شوروی، حمله به عراق و افغانستان و انتخابات مختلف ریاست جمهوری باعث شد اندیشکده هایی چون هوور، بنیاد هریتیج، موسسه رند، شورای روابط خارجی آمریکا و ده ها اندیشکده دیگر فعال در این حوزه به ارائه راهکار و پیشنهاد بپردازند و بتوانند تاثیر خود را بر فرآیند بحران های پیش روی سیاست خارجی آمریکا بگذارند.اهمیت اندیشکده ها در رفتار سیاست خارجی آمریکا آنقدر اهمیت دارد که در رابطه با تصمیم حمله به عراق اندیشکده ابتکار آمریکا که توسط افرادی چون گینگریج رئیس مجلس نمایندگان آمریکا در سال 1995 و ریچارد پرل رئیس شورای مشاوران پنتاگون اداره می شدند از طراحان اصلی جنگ عراق بودند که این اثرگذاری نشان از تصمیمات و خط دهی اندیشکده های آمریکا به سیاست خارجی این کشور دارد.البته باید بدانیم یکی ازعلل ترغیب ایجاد جنگ در منطقه که توسط اندیشکده های آمریکایی در سیاست خارجی این کشور القا می شود بحث درآمد فروش تسلیحات این اندیشکده ها در خلال ایجاد جنگ می باشد به طوری که اندیشکده هایی چون رند و امریکن اینترپرایز از جمله اتاق های فکری هستند که حامی شرکت های تسلیحاتی هستند و رد پای تصمیم گیری این اندیشکده ها در جنگ عراق پیدا می شود.ایده حمله به عراق و دیگر کشورهای منطقه از طرح پی نیک یا پروژه ای برای قرن جدید آمریکا گرفته شده که افرادی که این پروژه را تبیین نمودند خود از پیماکاران تسلیحاتی می باشند. علی هذا با قدرت گیری جمهوری اسلامی در منطقه تمرکز اصلی اندیشکده های آمریکایی بر ارائه راه کارهایی برای جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه می باشد.تمرکز اصلی اندیشکده های معروف آمریکایی در حوزه ایران به نقش نفوذ ایران در خاورمیانه می باشد به طوری که اندیشکده آمریکن اینترپرایز که نقش اثرگذاری در تعیین سیاست خارجی امریکا دارد بیش از 75 درصد مطالعات خود را در حوزه ایران به رابطه ایران و خاورمیانه پرداخته است.با تحلیل اندیشکده های فعال در حوزه ایران سیاست اندیشکده هایی آمریکایی در مقابل نفوذ منطقه ای ایران بر اساس مدل ترکیبی ذیل تاکید بر حوزه داخل و منطقه می باشد.سیاست اندیشکده های آمریکایی در حوزه داخل شامل:

1-تعامل:این سیاست یکی از اولین سیاست های پیشنهاد شده اندیشکده های آمریکایی در راستای تعامل با جمهوری اسلامی با استفاده از ظرفیت ایرانیان مقیم آمریکا که به نایاک معروف می باشند هست. در راستای سیاست نرم ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران اندیشکده های آمریکایی به دنبال استفاده از ظرفیت سیاست بعضی سیاسیون داخلی ایران که حل شدن مشکل تحریم ها را در گرو تعامل با ایالات متحده می دانند که این ظرفیت داخلی و خارجی یکی از راهبردهای اندیشکده های آمریکایی به دستگاه سیاست خاجی آمریکا می باشد تا به وسیله این سیاست منافع آمریکا با هزینه کمتری تامین شود

2-مهار:موسساتی چون واشنگتن،موسسه هادسون و دیگر اندیشکده های نومحافظه کار بر سیاست مهار دوجانبه وتحریم ها تاکید دارند.این سیاست در قبال سیاست توامان ایالات متحده آمریکا در قبال مهار جمهوری اسلامی تاکید دارد.این سیاست بیشتر در زمان زمامداری روسای جمهور جمهوری خواه چون ترامپ اتخاذ می شود. مارتین ایندیک بنیانگذار موسسه واشنگتن و معاون کنونی موسسه بروگینگز برای اولین بار از استراتژی امریکا در خلیج فارس با عنوان مهار دوجانبه سخن به میان آورد. وی با اشاره به استراتژی امریکا در دهه 1980 در قبال ایران و عراق که مبتنی بر ایجاد تعادل بین دو کشور با تکیه به یکی علیه دیگری بود و اذعان صریح به شکست آن، اظهار داشت: این استدلال را که بایستی به یکی کمک کرد تا به سطح دیگری برسد پذیرفته نیست. ورشکستگی این سیاست نه تنها در حمله عراق به کویت کاملا به اثبات رسیده بلکه کاملا آشکار است که ایران و عراق (زمان صدام) دشمن امریکا و خصم متحدین منطقه ای آن می باشند. پس امریکا باید حضور نظامی خود را در منطقه خلیج فارس حفظ نموده تا بلندپروازی های نظامی ایران و عراق را مهار نماید.

3-تغییر نظام:این سیاست اندیشکده ها بر شورش و تغییر نظام تاکید دارد که در سال های اخیر در سیاست خارجی آمریکا پیجویی می شود نمونه ان ایجاد شورش حجاب در شهریور 1401 می باشد.یکی از مولفه های تضعیف جمهوری اسلامی ایجاد انشقاق داخلی و آمدن نظامی حامی سیاست های آمریکا می باشد که اندیشکده های متعددی آمریکایی در حوزه های شبکه های اجتماعی و عملیات روانی در پی بد جلوه دادن جمهوری اسلامی در بین اقشار خاکستری هستند تا بتوانند با تغییر ذائقه ها به اهداف خود یعنی 1-تغییر نظام یا در وهله دوم2- کوتاه آمدن نظام از مواضع ضد آمریکایی به دلیل فشار داخلی می باشد.گروه اتحاد علیه ایران هسته ای (یوآنی) که توسط "مارک والاس" سفیر سابق ایالات متحده در سازمان ملل، "ریچارد هالبروک" فرستاده ویژه آمریکا به افغانستان و سفیر این کشور در سازمان ملل، "جیم وولسی" رئیس سابق سیا و "دنیس راس" کارشناس مسایل خاورمیانه تاسیس شده به تلاش برای تغییر نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق ایجاد آشوب پرداخته.از برنامه های این اندیشکده می توان به برگزاری جلسات خصوصی و عمومی بین رئیس جمهور (آمریکا) و سایر مقامات ارشد دولت با ایرانیان خارج از کشور، ناراضیان ایرانی و گروه های مخالف و میزبانی کنفرانس بین المللی برای مردم ایران در جهت حمایتشان و همکاری با پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند اینستاگرام و توئیتر و تشویق این پلتفورم ها برای جلوگیری از تلاش های ارتش سایبری ایران اشاره کرد. اندیشکده شورای آتلانیک نیز در راستای ارائه پیشنهادهایش به دولت آمریکا برای حمایت از اغتشاش ها، بسیار عملیاتی به مساله نگاه می کند و بر این اساس تاکید کرده، ایالات متحده باید پایین ترین سطح نهاد امنیتی ایران و نیروهای انتظامی را هدف قرار دهد. تغییر رفتار افسران سطح خیابان نیازمند ابزارهایی با کاربرد گسترده تر از تحریم های خزانه داری و استاندارد قانونی پایین تر از تحریم های جهانی است. باید سلاحی باشد که ایالات متحده بتواند سریع، آسان و مکرر آن را تکرار کند.

سوزان مالونی پژوهشگر ارشد موسسه بروکینگز و یکی از شخصیت هایی که در دولت های دموکرات امریکا مسئولیت هایی داشته است، طی مطلبی به ریشه های استراتژی منطقه ایران می پردازد. به زعم وی دستورکار منطقه ای جمهوری اسلامی، مانند هر کشور دیگری شامل یک رئال پلیتیک کانونی است؛ اما این تنها محرک اصلی سیاست ایران نیست. از نظر او، پنج عامل محوری ایران را قادر به گسترش دسترسی به غرب آسیا کرده است که عبارتند از: 1 .میراث امپریالیستی: بر این اساس ایران تقریبا تحت زعامت و هرگونه رهبری و حکومتی به دنبال ایفای نقشی فوق العاده بزرگ در سرتاسر غرب آسیا بوده است. 2 اسلام شیعی: با انقلاب جمهوری اسلامی در سال 1357یک عامل تعیین کننده به نام نیرویی بسیج کننده، اسلام را برای سیاستهای منطقه ای خود سرمایه گذاری کرده است. امروز پان اسلامیسم آرمانی ایران، به یک شووینیسم فرقه ای به نفع شیعیان و کشورهای خلیج فارس عراق و لبنان تغییر کرده است.3.مخالفت با امپریالیسم: رویکرد منطقه ای ایران همچنین بازتابی از رد تمام عیار هژمونی ابرقدرت ها و دفاع شدید از استقلال و خودمختاری این کشور است. ایران نه تنها هرگز مستعمره نشد، بلکه پس از انقلاب، یک سیاست رسمی عدم تعهد (نه شرقی نه غربی) را اتخاذ کرد. این موضع عمیق ضدامپریالیستی، سبب شده است تا همواره درصدد بیرون راندن نیروهای خارجی از خلیج فارس باشد. 4 .سیاست داخلی: پویایی داخلی ایران نیز تاثیر مستقیمی بر دستورکار و رویکرد منطقه ای آن داشته است. طی 11 سال گذشته رقابت های داخلی برای نفوذ بر فعالیت های خارجی ادامه دارد و در نتیجه، چندین نهاد رسمی در ایران اغلب سیاستهایی در تناقض مستقیم با یکدیگر را، اتخاذ میکنند. در حوزه برنامه ریزی سیاست های اندیشکده های آمریکایی برای تضعیف منطقه ای جمهوری اسلامی ایران برنامه های ذیل مدنظر می باشند:

1- فشار همه جانبه در حوزه بین الملل:این سیاست که توسط اندیشکده هایی چون بنیاد دفاع از دموکراسی پیشنهاد می شود بر اصل فشار و تحریم های بیشتر جمهوری اسلامی به جهت جلوگیری از نفوذ منطقه ای تاکید دارد و معتقد می باشد اگر جمهوری اسلامی تحت فشار بیشتر بین المللی توسط آمریکا و متحدانش قرار بگیرد توان قدرتش در منطقه به دلیل تضعیف اقتصادی و بهانه حوق بشری گرفته می شود. اندیشکده دفاع از دموکراسی نیز اعتقاد دارد اولویت سیاست ایالات متحده در برابر جمهوری اسلامی ایران، از برخورد با برنامه هسته ای و موشکی باید به مساله حقوق بشر تغییر کند.کارشناس این مرکز آمریکایی معتقد است برای حمایت کامل از جنبش اعتراضی در ایران، کاخ سفید باید روشن کند که همه پیشنهادهای کاهش تحریم ها از دستور کار خارج است زیرا این کار باعث بهبود شرایط در ایران می شود و اعتراض ها را تضعیف می کند.در گزارش این اندیشکده، به حمایت مالی و ارتباطی آمریکا از اعتراض ها نیز اشاره شده و آمده است: سیاست های دوجانبه و چندجانبه ایالات متحده که زیربنای استراتژی «حمایت حداکثری» از معترضان ایرانی است، باید شامل حمایت های ارتباطی، سیاسی و مالی باشد و در عین حال تحریم های بیشتر مقام ها ایران و تلاش برای انزوای سیاسی آنها در سازمان های بین المللی را نیز شامل شود.

2- سیاست ابهام:ادیشکده هایی چون واشنگتن این سیاست را به جهت گیج شدن تصمیم گیری ایران در منطقه پیشنهاد می دهد.یعنی این سیاست بر ابهام در مقابل برنامه هایی چون اجرا شدن برجام یا نشدنش و عدم برنامه ریزی طبق مذاکرات و معاهدات بین ایران و آمریکا توجه دارد و معتقد است جمهوری اسلامی همواره باید نداند چه سیاستی را اتخاذ کند تا طبق این سیاست نتواند تصمیم گیری صحیح انجام دهد.

3- ایجاد ائتلاف امنیتی:موسساتی چون جینتا بر ایجاد ائتلافات عربی منطقه ای در مقابل نفوذ جمهوری اسلامی تاکیددارند.این موسسات و اندیشکده ها بر روی ائتلاف سازی از طریق ایران هراسی در منطقه برنامه ریزیدارند مثلا با ترساندن عربستان به جهت هژمون شدن جمهوری اسلامی در منطقه بر آتش تفکرناسیونالیستی سران سعودی می افزاید تا بتواند از این تنفر کلاهی برای خود بسازد. اندیشکده هریتیج در گزارشی نوشته، واشنگتن نباید هیچ کاری انجام دهد که موجب بهبود شرایط در ایران شود. این به معنای کنار گذاشتن همه تلاش ها برای احیای توافق هسته ای با ایران است که چشم اندازی برای دستیابی تهران به سلاح هسته ای ندارد اما وعده می دهد ایران به بیش از یک تریلیون دلار دسترسی پیدا کند.از طرفی دیگر، واشنگتن باید شریک قوی تری برای توسعه خاورمیانه انعطاف پذیرتر باشد، شریکی که آماده است تا منطقه را از سقوط در هرج ومرج پس از فروپاشی جمهوری اسلامی حفظ کند. آمریکا ابزار آماده ای در توافق نامه ابراهیم دارد؛ این توافق بیش از یک چارچوب برای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل است.

اندیشکده های آمریکایی علاوه بر پیشنهادهای کلان به سیاستگذاران آمریکایی در حوزه های جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی در قالب پالسی پیپرهایی به شکل کاملا موشکافانه به تحلیل سیاستگذاری منطقه ای آمریکا در قبال جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه می پردازد و در آخر توصیه هایی به سیاست مدارانش در باب آینده پژوهی و آسیب شناسی بازگو می کنند که می تواند در تصمیم گیری ادامه سیاست یا تغییر سیاست در قبال کشوری در منطقه در قبال ایران تاثیرگذار باشد مثلا در خصوص سیاست آمریکا در عراق که منطقه نفوذ جمهوری اسلامی می باشد موسسه مطالعات جنگ آمریکا با پیشبینی تا سال 2030 برای کشور عراق توصیه هایی زیر را در جهت تضعیف جمهوری اسلامی در عراق و بالابردن نفوذ آمریکا در این کشور را پیشنهاد داده:

1-کمک به گروه های نظامی عراقی در جهت شناسایی و ازبین بردن داعش

2-حمایت از خواسته مردم عراق به خصوص جنبش های مدنی و طولانی مدت(بازطراحی جنبش تشرین)

3-نفوذ در انتخابات عراق از طریق دانشجویان و قشر خاکستری تا رسیدن به هدف عراق سکولار از طریق دموکراسی

4-جلوگیری از نفوذ ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی ایران در بین جوانان عراق

5-همکاری با شرکای آمریکایی برای محدودکردن مداخلات خارجی و درگیری نیابتی در عراق

6-مشاوره آموزشی و ائتلاف با نیروهای عراقی همسو

7-تشویق و تامین مالی حمایت های بین المللی برای عراق به سمت مدنی شدن

8-کمک اقتصادی به عراق

9-کاهش مداخلات خارجی خود در عراق

10-حملات هوایی بایدن به مواضع ایران بسیار خوب بود و باید این فشار از طریق تحریم ادامه پیدا کند

11-کمک به حذف فساد به عراق

این نمونه های سیاست اندیشکده های آمریکایی در مقابل مهار جمهوری اسلامی در منطقه می باشد .در مجموع با بررسی سیاست های اندیشکده های آمریکایی در قبال نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه اتخاذ سیاست دوسویه هویج و چماق یعنی سیاست سخت و نرم می باشد و همه تخم مرغ های خود را در یک سبد نمی گذارند و با سیاست ترکیبی یعنی فشار به داخل ایران به جهت عدم همراهی داخلی در قبال سیاست های خارجی جمهوری اسلامی از طریق ایجاد اغتشاش وفشارهای اقتصادی از طریق تحریم، سیاست پیشنهادی اندیشکده های آمریکایی در قبال جلوگیری نفوذ ایران در منطقه از طریق فشار امنیتی و بدنام کردن ایران در منطقه و عدم همراهی کشورهای همسایه ایران با سیاست های منطقه ایران از طریق کارکردن سیاست های نرم در درون کشورهای هدف به جهت عدم پذیرش جمهوری اسلامی می باشد.اندیشکده های آمریکایی با بهره گیری از سیاسیون،اقتصادیون و نظامیون به دنبال رسیدن منافع این سه ضلع در قبال جمهوری اسلامی در منطقه هستند یعنی با اتخاذ سیاست ایران هراسی در منطقه و شروع جنگ های قومی مذهبی چون ایجاد داعش سعی در بهره گیری اقتصادی از اوضاع منطقه دارند و اهداف متعددی برای برنامه های خود تعریف می کنند این اندیشکده ها با بهره گیری از کارشناسان بازنشسته خبره علمی،نظامی و سیاسی در حوزه پالسی پیپر یعنی تعیین سیاست گذاری هایی با اهداف مشخص به دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده کمک می کنند تا منافع آمریکا تامین شود.اندیشکده های آمریکایی با اهداف گروهی و اهداف ملی سعی در ارائه پالسی پیپرهای کاربردی در قبال جمهوری اسلامی ایران دارند تا بتوانند جلوی نفوذ ایدئولوژیکی جمهوری اسلامی را به جهت حفظ منافع ملی و حفظ اسرائیل را بگیرند.

اندیشکده