هوش هیجانی و محیطهای رقابتی

در طی دهه اخیر، مهارتهای بین فردی بعنوان یک جزء اساسی رهبری اثربخش مطرح بوده است. مدیران که تا به حال کار آنها، کنترل، برنامه ریزی و نظارت بر کل فعالیتهای سازمان بود، امروزه علاوه بر آن باید دیگران را برانگیزانند و تحریک کنند و حس همکاری با کارکنان را در میان آنها ایجاد کنند. بسیاری از سازمانها دستخوش تغییرند و هرگونه تغییر نیازمند کارکنان و مدیرانی است که انطباق پذیر بوده و با تغییرات سازگار شوند در این میان تعامل اجتماعی به شیوه ای شایسته و ثمربخش برای بیشتر مدیران و رهبران بعنوان کلیدی در مدیریت تغییرات سازمانی اهمیت فزاینده ای دارد. مدیریت و یا عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروز بشر در همه زمینه ها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. یکی از مهمترین خصیصه هایی که می تواند به رهبران و مدیران در پاسخ به این تغیرات کمک کند، هوش هیجانی است. هوش هیجانی موضوعی است که سعی در تشریح و تفسیر جایگاه هیجانها و احساسات در توانمندی های انسانی دارد. مدیران برخوردار از هوش هیجانی، رهبران موثری هستند که اهداف را با حداکثر بهره وری، رضایتمندی و تعهد کارکنان محقق می سازند. در این مقاله سعی شده هوش هیجانی تعریف، منابع و مولفه های آن بررسی، ارتباط آن با رهبری و ویژگیهای رهبری با شعور عاطفی بالا تشریح و سپس هوش هیجانی و مدیریت بازار و عملکرد اثربخش آن در سازمان توضیح و در نهایت از آموزش و یادگیری آن در سازمان و توسعه آن و تحول فردی بحث شود.