نقشه جغرافیای نوستالژیای ایرانیان به عنوان پیش شرط گفت وگوی بین نسلی، شرط تحقق نظریه نظام انقلابی در بیانیه گام دوم انقلاب

6 اسفند 1401 - خواندن 18 دقیقه - 319 بازدید

بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی در حقیقت یک تبیین جامع و دقیق است از آنچه رهبر معظم انقلاب تحت عنوان نظریه ی نظام انقلابی از آن یاد می کنند. در منظومه فکری این بیانیه همچنین الزامات و ضرورت های تحقق این نظریه را به نسل جوانی یادآور شده اند که قرار است در گام دوم انقلاب زیر بار این مسئولیت بزرگ بروند. اهمیت مفهوم نوستالژیا در بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی را می توان در چند محور مورد ارزیابی قرار داد، که شامل موارد زیر می باشد: راهبردهای ارایه شده در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ۱۴۰۴ که بیان کننده اهمیت نقش نوستالژی در تحقق جامعه ایرانی توسعه یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، شناخت جغرافیای پیوستگی مردم و حکومت می باشد. موارد ابلاغ شده در سیاست های کلی نظام شامل موارد زیر می باشد: تقویت هویت ملی جوانان متناسب با آرمانهای انقلاب اسلامی، آمایش سرزمینی با اصل وحدت و یکپارچگی سرزمین، حفظ هویت اسلامی، ایرانی و حراست از میراث فرهنگی، هویت بخشی به سیمای شهر و روستا، بازآفرینی و روزآمدسازی معماری ایرانی اسلامی. سرفصل های تاکید شده در بیانیه گام دوم انقلاب شامل آرمان بزرگ ایجاد تمدن نوین اسلامی، به اوج رسانیدن مشارکت مردمی، شناخت مختصات نسلی و جامعه پردازی، اهمیت شناخت دقیق گذشته برای برداشتن گامهای استوار در آینده، شناخت مولفه های هر نسل جوان به تفکیک به عنوان محور تحقق نظام پیشرفته ی اسلامی و نقش بنیادین سبک زندگی. محورهای تاکید شده در متن الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت شامل زیست بوم ایرانی، بسترسازی برای استقرار متعادل جمعیت و توازن منطقه ای در پهنه سرزمین بر مبنای آمایش ملی و تخصیص امکانات و تسهیل و تشویق سرمایه گذاری در بخش های اقتصادی و فرهنگی، توسعه علوم بین رشته ای و مطالعات و پژوهش های چند رشته ای، گسترش قطب های گردشگری طبیعی، فرهنگی، مذهبی و سلامت با محوریت مناطق و مراکز هویت ساز، توجه به مقتضیات اجتماعی و اقلیمی و میراث فرهنگی ایران. در پژوهش های علوم اجتماعی، با نوستالژیا به عنوان چیزی از جنس خاطره بازی و تکرار معناباخته خاطرات و عکس های سیاه و سفید و غم گذشته خوردن مواجه نمی گردیم، نوستالژیا در شکل و بافت تازه اش در جامعه مدرن و مبتنی بر شبکه های اجتماعی یعنی خواندن و شرح فلسفی هر تصویر و محتوای نوستالژیک روی خطوط "در زمانی" و "همزمانی"، یعنی فرار از تعلق خاطر وسواس گونه به گذشته و حرکت در مسیر کسب تعریف و انرژی برای جهش به سمت امر نو، امر نوین و امری که در حال آمدن است. نوستالژیا یعنی حفظ ردپا ها و نشانه شناسی دقیق خاطرات و گذشته های متفاوت، نوستالژیا حفظ گذشته و باز نمودن راه برای امر نو و آینده است. تعامل بین "حافظه، نوستالژیا و نزدیکی جغرافیایی[1]"، پوششی از استفاده های گذشته و حال شهر و روستا را ایجاد می کند و همچنین یک "حس نگهداری عاطفی[2]" مداوم از شهر و روستا به عنوان مکانی دوست داشتنی، را ایجاد می کند. با این حال، خانه در سال های اخیر به موضوع مهمی در جغرافیای فرهنگی[3]تبدیل شده است و این توجه به نوبه خود به باز شدن موضوع نوستالژیا جغرافیا کمک کرده است. تعبیر تحت اللفظی نوستالژیا به عنوان "بیماری خانه[4]" مرکزیت خانه را در دلتنگی نشان می دهد.

شرط تحقق نظریه ی نظام انقلابی، گفت وگوی بین نسلی میان مدیران پیشکسوت و مدیران جوان انقلاب اسلامی است. در فرازهای مختلف این بیانیه شما می بینید رهبر معظم انقلاب ضمن این که جوانان مومن و دانا و پرانگیزه یا جوانان تحصیل کرده و انقلابی یا مدیران و کارگزاران و اندیشمندان جوان را برای آمادگی قبول مسئولیت گام دوم انقلاب فرامی خوانند تا زمام امور را به دست بگیرند، ولی در کنار آن به استفاده و بهره مندی از تجربه ها و عبرت ها نیز توصیه می کنند؛ یعنی همان ابتدا که جوانان را مخاطب قرار می دهند و می گویند مایلم با جوانان عزیزم در مورد اصل انقلاب سخن بگویم، در ادامه می گویند که نادانسته ها را جز با تجربه های خود یا با گوش سپردن به تجربه های دیگران نمی توان دانست و برای برداشتن گام استوار در آینده باید گذشته را درست شناخت و از تجربه ها درس گرفت؛ یعنی توجه به تجربه های گذشته را یک راهبرد می نامند که اگر از این راهبرد غفلت شود، آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.

گفتگوی بینانسلی در فضای سایبر

متن، تصویر و ویدیو به عنوان ابژه های اطلاعاتی در شبکه های اجتماعی، شکل دهنده "فرهنگ دیجیتال[5]" هستند، فرهنگ دیجیتال مفهومی نوپا در حوزه علم اطلاعات می باشد، در هر دقیقه بیش از چهارصد ساعت ویدیو در یوتوب بارگزاری می گردد و بیش از سه میلیون اسنپ چت در هر روز و بیش از سیصد میلیون عکس در هر روز در فیس بوک در حال انتشار می باشد. انفجار اطلاعات در قالب عکس، فیلم، نوشته، کمپین ها، تبلیغات و آموزش ها هر روز جایی را در آگاهی و حافظه انسان اشغال می نماید. وضعیت جهان دیجیتال به جایی رسیده که اطلاعات در ترکیب با مفهوم خاطره و یادآوری به دگردیسی و شکل تازه ای دست یافته است. میخاییل بوکلند[6]در بررسی نگاه علمی به ابژه علم اطلاعات، به اهمیت زیربنا و زمینه امر فرهنگی در اطلاعات اشاره می نماید و مسیر علم اطلاعات را حرکت به سمت بنیادهای فرهنگی و انسانی می داند. بازیابی اطلاعات به عنوان یک فناوری اصلی در جامعه مدرن با قادر ساختن افراد برای کشف و به­دست آوردن دانش پدید آمده است. امروزه سازمان ها و افراد با ظهور فناوری دیجیتال، حجم عظیمی از اطلاعات را تولید و به اشتراک می­گذارند. کشف اطلاعات مفید بدون کمک نظام­های بازیابی اطلاعات به­دلیل رشد سریع اطلاعات در دسترس ناممکن شده است. برای برقراری ارتباط با نظام بازیابی اطلاعات، کاربران باید نیازهای اطلاعاتی خود را در قالب شکل های تازه از اطلاعات بیان نمایند. با گذر زمان و طولانی تر شدن زمان فعالیت و حضور کاربران در فضای شبکه های اجتماعی، با میراث های دیجیتال و آرشیوهای اطلاعات مواجه می گردیم، اطلاعات دارای لایه هایی شده که گذر زمان و مفهوم خاطره و احساس انسانی را با خود دارد. شکل تازه ای از اطلاعات که معطوف به گذشته اطلاعاتی[7]و اطلاعات گذشته[8]کاربر بوده و نیاز به شکل تازه ای از درک بازیابی اطلاعات گذشته دارد. "بازیابی اطلاعات معطوف به گذشته" شیوه و رویکردی برای ایجاد مدل های مفهوم محور و زمینه محور با هدف کشف محتوای نوستالژیک و دارای ارزش یادآوری می باشد. از زمانی که اکثر کاربران این توانایی را پیدا کرده­اند که یک نیاز اطلاعاتی را به روشنی مشخص نمایند، ارتباط و تعامل انسان و نظام بازیابی اطلاعات به یک موضوع حیاتی تبدیل شده­است.

نوستالژیای نسلی و بینانسلی

هر نسلی، نوستالژی های خود را دارد، ایرانیان به شدت از شکاف های بینانسلی رنج می برند و به هیچ رو نقشه دموگرافیک و ویژگی های نسلی برای طبقه های نسلی متولدین دهه های بیست، سی، چهل، پنجاه، شصت، هفتاد و هشتاد وجود ندارد. هر دههای در نهایت ویژگی ها و نوستالژیاهای منحصر به فردی دارد که آن را از طبقه های دیگر متمایز کرده و همزمان خصلت ها و خاطرات مشترک و پیوندهایی با نسل های قبل و بعد خود دارد که به دلیل دیده نشدن و اهمیت ندادن به مرور کمرنگ شده و رنگ باخته است. این موج های نوستالژی گاه تحت تاثیر شرایط فرهنگی و سیاسی، فربه می شوند و موج هایی گذار هستند با وجود این، تحلیل آن ها و نمود آن های در تولیدات فرهنگی، هنری و ادبی جامعه، می تواند ابزاری برای شناخت بهتر اوضاع جامعه باشد. می توان نوستالژی را مفهومی دانست که در مسیر بازیابی، بازآفرینی یا بازسازی هویت گام برمی دارد. هویت انسان انعکاس چیزی است که قبلا برایش اتفاق افتاده است. پل ریکور در کتاب "خاطره، تاریخ و فراموشی" به خوبی نشان می دهد که چگونه خاطرات در شکل گیری هویت نقش مهمی را ایفا می کنند. بر همین اساس می توان گفت هویت افراد نیز به شکل های گوناگون براساس ساختارها و جهت گیری های مفهوم نوستالژیا ساخته خواهد شد. این موضوع که در ادبیات شبکه های اجتماعی و در جامعه اصطلاح دهه پنجاه و دهه شصت یا دهه شصتی را داریم یک نوع تلاش ناخواسته برای به وجود آوردن تمایز و شکل دهی به هویت های جمعی و گروهی متمایز است. البته نوستالژیای گروهی، همچنین می تواند عاملی "وحد ت بخش" بین گروه های گوناگون جامعه باشد در واقع خاطرات مشترک لذت بخش، می تواند افراد یا به یکدیگر نزدیک کند این فرآیند را هم شاید بتوان نوعی کنش سیاسی و تلاش جامعه برای دست یافتن به صمیمتی دانست که به تدریج و به دلایل گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کم رنگ شده است؛ بنابراین ما در تحلیل دلایل فربه شدن نوستالژی گروهی در جامعه فعلی ایران با مجموعه ای متغیرهای فرهنگی، هویتی، سیاسی مواجهیم بنابراین نمی توانیم صرفا یک عمل را دلیل اصلی چنین اتفاقی بدانیم.

نوستالژی ایران کهن و تاریخ کهن کوروش و داریوش و نوستالژی اسلامی

یکی دیگر از تقسیم بندی های مهم نوستالژی و البته شکاف های بنیادی ایجاد دو طیف از نوستالژی می باشد که یکی در حال پر رنگ کردن عناصر و مناسک ایران پیش از اسلام و دوران پادشاهان ایرانی و دیگری در حال پر رنگ کردن عناصر ایران پس از اسلام است. دوران ایران باستان، از پیدایش دولت ماد تا پایان شاهنشاهی ساسانی و حمله اعراب به ایران است. دوران ایلامیان، پادشاهی ماد، شاهنشاهی هخامنشی و دوران کوروش بزرگ، دوران هلنیستی و پادشاهی اشکانی، دوران ساسانی تا شروع ورود اسلام به ایران شامل دوران ایران باستان است. گروهی از مردم ایران در تقویم های جیبی خود و البته به طور غیررسمی هفتم آبان را به عنوان روز "کوروش کبیر" نامگذاری کرده اند. این گروه نگرشی نوستالژیک به تاریخ ایران باستان دارند. نتیجه این قرائت نوستالژیک از تاریخ ایران در دوره باستان راه را بر خوانش انتقادی تاریخ بست به طوری که امروزه جامعه بر نوعی هیجان جمعی سوار شده است و این هیجانی عمومی حتی راه را برای رسانه و نیروهای فکری مسدود کرده است تا بتوانند در خصوص حواشی و اصالت تاریخ مدعیات مربوط به کوروش کبیر اظهارنظر کنند. از سویی دیگر این نگاه نوستالژیک به عصر کوروش متضمن این ایده درونی است که ایران یک گذشته دل انگیز و افتخارآمیز داشته که امروز از دست رفته است و باید افسوس آن دوران را خورد. به تعبیری دیگر در نگاه نوستالژیک به تاریخ نوعی سوگواری، افسوس و حسرت وجود دارد؛ نوعی حسرت که مدعی است ما باید افسوس گذشته را بخوریم و به آن دوران بازگردیم.

نوستالژی پیش از جنگ و پس از جنگ یا خاطره هشت سال دفاع مقدس

باید دقیق تر و بنیادی تر به قدرت چندلایه مفهوم نوستالژیا و رابطه اش با نگاه مردم به هشت سال جنگ و دفاع مقدس نگاه کند. افراطی که در شناساندن بسیجی با نمادها و کارکردهای نظامی و امنیتی رایج شده، سهم فلج کننده ای در شناساندن و فهم گونه های دیگر جهاد بود که هم سدی برای رشد جامع نیروهای مجموعه ی بسیج شد و هم دافعه ای برای نزدیکی گروه های مختلف اجتماعی و جلب احساسات مردمی ایجاد کرد. بسیج نیروی آماده به کار انقلاب است. اما تجربه نشان داده تنها زمانی کارآمد بوده که مناسب اقتضای هر دوره عمل کرده است. این نوشدن نیازمند تحول در ساختار سازمانی، فرهنگ بسیج و ایدئولوگ های آن است. همچنین نوستالژی، بخش جدایی ناپذیر ادبیات دفاع مقدس است. نوستالژی در این شعر، از نوع فردی و مربوط به مسائل زندگی خصوصی نیست. حسرت شاعر جنگ، حسرت جامعه ی او است. اگر از دل تنگی برای رسیدن به شهادت می سراید، حرف شخصی او نیست، با توجه به مقتضیات آن روزگار، این آرزوی شاعر، حرف دل جمع کثیری از مردم به ویژه جوانان پرشور و انقلابی بوده است که برای رفتن به جبهه و رسیدن به مقام رفیع شهادت از یکدیگر پیشی می گرفتند. نوستالژی هایی نظیر عکس شهید امیرحاج امینی، داستان شهید حسین فهمیده و نارنجک و تانک، رزمندگان در حال دویدن، غواص های داخل رود، بیسیم چی ها و مواردی از این دست هستند. جنگ تحمیلی را معمولا بزرگسالان روایت می کنند. آنها که در جنگ شریک بودند، از آن زخم خوردند یا خاطره ای برای تعریف کردن دارند. اما حقیقت این است که در جنگ، کودکان و کودکی با هم کشته می شوند. آنها با زخم ناشی از جنگ بزرگ می شوند و این زخم هیچوقت خوب نمی شود.

نوستالژی رادیویی و نوستالژی تلویزیونی

رادیو اولین رسانه شنیداری با قدمتی بیش از هفتاد سال در کشورمان است که امواج خود را طی چند سال در شهرها و روستاهای سرزمین مان گسترش داد و مردم مناطق مختلف این وسیله ارتباطی را به مرور در زندگی خود وارد کردند و با همراه شدن با دل و جان به مرور شنونده و مخاطب این وسیله ارتباطی شدند. سالمندان و کهنسالان امروز نوجوانان و جوانان دیروز بودند که در زمان شادابی و نشاط خود، ورود این وسیله ارتباطی را در جامعه خود شاهد بودند و از این رو بخشی از زندگی روزمره خود را با موانست با این جعبه سخنگو می­گذراندند و از این رو از این وسیله خاطرات زیادی دارند. برنامه هایی چون نمایشنامه جانی دالر، برنامه موسیقی گلها، برنامه سخنرانی مذهبی راشد، برنامه های کارگر و دهقان، صبح جمعه با شما، داستان شب، راه شب، قصه ظهر جمعه و برنامه فرهنگ مردم به همراه اجرای گویندگان و صدای ماندگار برخی خوانندگان، همه حافظه تاریخی سالمندان امروز در مورد رادیو است که هنوز نیز با خاطری خوش از آن یاد می کنند. بی تردید نام این برنامه ها نشانه آن است که دست اندرکاران این برنامه­ها در آن زمان به خوبی از این رسانه در جهت جلب مخاطبین استفاده می نمودند و برنامه های شاخصی را اعم از اجرای نمایشنامه، قصه، موسیقی و برنامه های ادبی فرهنگی از این رسانه عمومی عرضه می کردند. آن طور که پس از سال ها و با وجود ظهور و توسعه رسانه رقیب یعنی تلویزیون، هنوز خاطره آن برنامه های رادیویی و صداهای ماندگار آن زمان در یاد و ذهن آنها به یادگار مانده است.

نوستالژی آنالوگ و نوستالژی دیجیتال

خاطره بازی با وسایل دوران آنالوگ در کنار دنیای دیجیتال پا به پای هم پیش می روند. اگر چه در سال های اخیر افزایش قابلیت های موبایل ها و جلب توجه کاربران به سمت عکاسی موبایلی به رکود بازار دوربین های عکاسی دامن زده است؛ اما عکس های کاغذی و دوربین های آنالوگ همچنان محبوب هستند و بسیاری از عکس بازها، از آنها به عنوان میراثی ارزشمند از گذشته یاد می کنند. این روزها نوستالژی در هر حوزه ای دارد نمودها و نشانه هایش را آشکار می کند، نسل تازه فناوری ها، لباس ها، طراحی داخلی، سینما و اپلیکیشن های موبایل. نسل نخست گیمرها و عاشقان کنسول های بازی دیگر به مردان و زنان جاافتاده ای بدل شده اند، مردان و زنانی که تجربه و عیش مدام بازی های قدیمی و کنسول های 16 بیتی سگا، نینتندو و آتاری را با همه وجودشان درک کردند، تجربه هایی که تکرار امروزشان مثل دیدن یک عکس قدیمی دارای حس بازگشت به خاطرات و عطر و بوی قدیم است. فراتر از نوستالژی گرایی شدید جامعه و بازگشت روزهای وینیل و گرامافون و پولاروید و لوبیتل، چیزی متفاوت در حال تسخیر زمان حالمان شده است، چیزی که نه شبیه گذشته و نه شبیه آینده است. در روان شناسی ادراکی و دانش شناختی در حوزه هوش مصنوعی، اثر تاماگوچی به احساس وابستگی و میل شدید به ماشین ها، ربات ها و عوامل نرم افزاری گفته می شود، گونه ای از تعلق خاطر به چیزهای مجازی و احساس نوستالژیک نسبت به بازی ها، کنسول ها و اپلیکیشن های موبایل. مشاهدات و تحقیقات اجتماعی همواره نشان می دهد که میل و احساس اسرارآمیزی در انسان وجود دارد که باعث وابسته شدنش به چیزهای مجازی است و عامل ایجاد احساس نوستالژیک به موجودات بدون حس و ربات وار می شود.

نوستالژی روستایی و نوستالژی شهری

تقابل شهر و روستا همواره خودش را در شکاف هویتی ایرانیان نشان داده است. از نماد صفا و صمیمت و سادگی تا فضایی برای بوم گردی و گردشگری، همواره تقابل نوستالژی خانه های کاه گلی، باغ راه ها و کوچه باغ ها و صدای رودخانه و نهر آب و نشستن زیر سایه درخت ها در ضمیر ناخودآگاه ایرانیان حک شده است. بخش زیادی از محتواهای انتشار داده شده در شبکه های اجتماعی ایرانیان به فضای روستایی و دهاتی اختصاص دارد. از مجموعه فیلم های صمد آقا تا ترانه خوشا به حالت ای روستایی در کتاب های درسی، همواره تصویر روستا را با ویژگی های خاصدر روان ایرانیان حک کرده است. نزاع بین شهر و روستا و تفاوت نگاه و رای طبقات متوسط شهری با مردم سنتی روستاها و شهرهای کوچک اتفاق تازه ای نیست.در این راستا ، از دیرباز کسانی بوده اند که زندگی ساده و صمیمی روستا و بادیه را بر دنیای پر زرق و برق شهرها و روابط مصنوعی حاکم بر زندگی شهری ترجیح می دادند و در برابر , افرادی هم یافت می شدند که زندگی در فضای امن و از لحاظ فرهنگی گشاده شهرها را بر زیست بسته در تنگنای آبادیها برتری می دادند. در روزگاران دور حتی در میان شهرنشینان کم نبودند کسانی که دوست داشتند فرزندان خردسالشان نخست سالهایی را در فضای سالم و طبیعی و دست نخورده غیر شهری بگذرانند و هنگامی که در حال و هوای فرهنگ باصفای آبادی به جوانانی برومند بدل شدند، آنها را به شهر و محیط شهرنشینی باز می گرداندند. با این وجود تقابل های دوتایی شهر و روستا همواره نمادهای متضاد شهر پلید و شلوغ و روستای خیر و آرام نبوده است و گاهی حتی تا مرز وارونه شدن پیش رفته است.

[1] Geographical Proximity

[2] Emotional Maintenance

[3] Cultural Geography

[4] Home-Sickness

[5] Digital Culture

[6] Michael Buckland

[7] Informational Past

[8] Past Information

بیانیه گام دوم انقلابنقشه جغرافیای نوستالژیاگفتگوی بین نسلیروانکاوینوستالژیا