مروری بر زندگی آلفرد آدلر و آثار او در روانشناسی

2 فروردین 1403 - خواندن 4 دقیقه - 405 بازدید

آلفرد آدلر روانشناس اتریشی و بنیانگذار (روانشناسی فرد نگر)

آدلر نخستین کسی بود که جنبه اجتماعی بودن آدمی را خاطر نشان ساخت. او در سال ۱۸۷۰ در شهر وین ( اتریش ) چشم به جهان گشود و در سال ۱۹۳۷ چشم از جهان فروبست. در آغاز کار با فروید هم فکر بود و در انجمن روانکاوی وین عضویت و چندی هم ریاست داشت؛ ولی در سال ۱۹۱۱ نظریه تازه خود را که درباره جنسیت با نظر فروید مغایرت داشت به آن انجمن عرضه نمود و ضمنا ادعا کرد که آدمی حیوانی است پرخاشگر و برای زنده ماندن باید پرخاشگر باشد. چون نتوانست نظر خود را به انجمن اثبات نماید از ریاست و از عضویت انجمن کناره گیری کرد و به کار « رواندرمانی » خود ادامه داد و به تدریج پیروانی پیدا کرد و سیستم خود را در برابر روانکاوی فروید « روان شناسی فردی » نام گذاری کرد.
آلفرد آدلر در کارهای علمی خود غالبا تجدید نظر می کرد و به تغییر یا اصلاح آنها می پرداخت و آنها را به صورتی مناسب تر در می آورد و به اصول اصلی نظریه خود استحکام می بخشید . نمونه این تغییر تحول فکری این است که او نخست محرک رفتار آدمی را جنبه رفتار جنسی ( شهوت جنسی ) فرد که نتیجه اش پرخاشگری است می پنداشت؛ ولی چیزی نگذشت که معتقد گشت به اینکه انگیزه اصلی « قدرت طلبی » است و سرانجام انگیزه واقعی رفتار آدمی را « برتری جویی » اعلام داشت. انگیزه دیگر آدمی که برتری جویی از آن ریشه می گیرد، به اعتقاد آدلر، « احساس حقارت » و کوشش در رفع موجبات این احساس یعنی از بین بردن نقص و کمبود است. او خود در واقع نمونه عالی نظریه خود بوده است، زیرا چنان که اشاره شد، پیوسته می کوشید به رفع نقص بپردازد، تحقیق را کامل تر و کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
نوشته های آدلر بخصوص کتاب مهم او به نام « عمل و نظر روان شناسی فردی » برای سیستم روانشناسی او نام « روانشناسی فردی » را قطعی ساخته است.
آدلر درست برخلاف فروید که غریزه ها را انگیزه اصلی رفتار می دانست و برخلاف یونگ که « مفاهیم کهن » را رهبر رفتار می پنداشت جنبه اجتماعی بودن آدمی را دارای این خاصیت اعلام می داشت و بسنده نمی کند به اینکه مانند ارسطو انسان را مدنی الطبع بداند، بلکه مصلحت اجتماع را بالاتر از مصلحت و منفعت او قرار می دهد. بنابراین می توان گفت که آدلر، به یک اعتبار، مانند فروید و یونگ است: به این اعتبار که نظریه اش مبنای زیستی دارد. این هر سه معتقدند به اینکه آدمی دارای طبیعت اولیه یا فطری است که در تشکیل شخصیت او نقش مهم ایفا می کند، با این فرق که فروید غریزه جنسی را، یونگ مفاهیم کهن را و آدلر مصلحت اجتماعی را ذات آدمی می پندارند و در تشکیل و تحول شخصیت او موثر می دانند.

روانشناسیروانشناسی شخصیت تبیین حالات روانیروانشناسی رشدروانکاوی