جهل عریان و «راه های بی گمان»

20 آذر 1401 - خواندن 4 دقیقه - 163 بازدید

مفهوم «استکبار جهل» را سال ها پیش به کاربردم تا بگویم این استکبار جهانی نیست که زندگی ایرانیان را سخت، اگر نه فلج، کرده. ما جاهلانه، بدون درک ویژگی های یک جامعه در دنیای مدرن و جهان شبکه ای و جهان ارتباطات، رفتار جامعه و واکنش هایش را به رفتار فرد و واکنش های فردی فروکاسته ایم. فقه را، که از نوع دانش حقوقی برای نظم دهی به ارتباط میان فردها مبتنی بر شرع است، برای ادارهء اجتماع مدرن به کارگرفته ایم- تاکید بر کلید واژهء «نان برای مردم» که این روزها از حوزویان شنیده می شود و غفلت از وجوه دیگر زندگی که مهمترین اش آزادی برای شکوفایی است بخش دیگری از همین واقعیت است. 

همین فقر در شناخت ویژگی اجتماع در ساحت یک سامانه و نیز نقش نهاد ها در آن بخشی از استکبار جهل است که ایران را فقیرتر، مردم را بی نشاط تر، و نهادهای اجتماعی را بی هویت تر، مفاهیم مدنی را ولنگ ووازتر، و افزایش نارضایتی را تشدید کرده است. توجه دارم که این واقعیت سوای قصد و غرض فردی و جمعی حکمرانان است که جنبهء دیگری از ویژگی حکمرانی است.



دنیای مدرن با ۸ میلیارد جمعیت و با قدرت هایی در بلوک بندی جهانی بسیار پیچیده تر از آن است که ما بتوانیم با مزاحمت، نه تعامل، در آن نقشی داشته باشیم. دنیا هم اکنون با بحرانی چندگانه، بس-بحران، مواجه است: تغییر در نظم جهانی بعد از فروپاشی شوروی، گسترش فناوری های پیچیده و نقش تعیین کنندهء آن ها، نیروها و کنش های جمعیت شناختی در جهان، سامانه های انرژی و منابع حیاتی، و سرانجام نقش دینامیک سرمایه. این بحران ها همگی گسل هایی در مقایسه با وضعیت بهنجار سی سال گذشتهء جهان همراه با لرزه هایی شدید ایجاد کرده است[۱]- بحران هایی بی سابقه در تاریخ بشر. ایران گرفتار در مفهوم های بدوی مدنیت نه توان معرفتی و نه مالی کافی برای مشارکت در این فرایند درک و مدیریت بس-بحران را دارد، نه مزاحمت اش نقشی در رفع این گسل ها و جهت دهی به بهنجاری دیگر، و نه حتی توان درک مردم اش را. نتیجهء این ناتوانی به ناچار ایران را به سوی فقر بیشتر می برد، تولید ناخالص را همانند دههء گذشته کماکان کاهشی می کند، اختلاف طبقاتی را افزایش می دهد، مهاجرت را تندتر می کند که سرانجام آن بنابر واقعیت های تاریخی جنگی داخلی یا خارجی یا هر دو است. شعار «بمان و پس بگیر» در بعضی اعتراض ها را باید در این بافتار درکید.


مستقل از هر رویداد سیاسی در آیندهء ایران، یافتن راه های شکوفایی و رشد خلاقیت در جامعه نیازی است بی بدیل که توجه من در نوشته هایم با عنوان «عبور از سندرم دوره نقل» حکایت از آن دارد. هر راه فردی و جمعی را در کمک به رشد شکوفایی فرد و نهاد در ایران باید کاوید. به قولی «خدا از راه بی گمون مشکل مونو حل کنه»[۲]؛ یعنی در شرایط ناچاری و «نااطمینانی»[۳] همیشه راه هایی برای برون رفت وجود دارد که انسان های متصلب در مفهوم های خشک «گمان نمی برند». پس به دنبال این راه ها باشیم: راه های بی گمان!

-----

این یادداشت در ۲۹ مهر ۱۴۰۱ نوشته شده است.

[۱] https://www.mckinsey.com/capabilities/risk-and-resilience/our-insights/on-the-cusp-of-a-new-era?cid=eml-web

توجه کنید به مشارکت چین در این گفتمان جهانی؛ یکی از نویسندگان این مقاله مقیم چین است. مقایسه کنید با وضعیت خودمان و گفتمان کارشناسی مان که درمانده در مفاهیم گذشته است، مبتنی بر مفاهیم روز نیست، و رو به آینده ندارد.

[۲] این گویه را از همراهی در توییتر یاد گرفتم که از قول مادر بزرگش نقل کرد. بسیار پرمعنی است!

[۳] uncertainty