زمینه سازی برای شکوفایی

17 دی 1401 - خواندن 8 دقیقه - 212 بازدید

دلم لک زده برای عظمت، برای شکوه

دلم لک زده برای آرامش، برای سرمستی

دلم لک زده برای صدای خوش، برای صلح

دلم لک زده برای خروش، برای آفریدگری

دلم لک زده برای آتش1


دوران معاصر ایران، خصوصا نیم‌قرن اخیر، بسیار پرمخاطره بوده؛ اوقاتی سرشار از بیم و امید، فراز و فرود، کامیابی و ناکامی که در مجموع ایران را از گذشتهء پیچیده و ریشه‌دار خود به‌سوی آینده‌ای متفاوت اما تعیین‌کننده برای نسل‌های بعد پیش‌می‌برد. هم‌زمان با تجربیات داخلی، انسان ایرانی شاهد تحولات جهانی است، به‌ویژه شاهد توسعهء شتابان علم و فناوری و اقتصاد که بشریت را با دنیایی کاملا متفاوت از سده‌های گذشته روبه‌رو ساخته با پرسشهای جدید و پاسخ‌های بسیار پیچیدهء جدید. آیندهء انسان و انسانِ آینده به‌طور کلی موضوع با اهمیتی است که سرنوشت آن به‌دست افراد و سازمانها و نهادهای اجتماعی رقم خواهد خورد؛ انسان ایرانی هم گسسته از این تحولات نیست و باید با تکیه بر دو ویژگی تاریخی خود یعنی تاب‌آوری و درافزایی، و نیز توان رشد زبان فارسی به‌منزلهء حامل فکر و فرهنگ ایرانی شکوفا بشود و نقش به‌عهده بگیرد. التهاب‌های سیاسی این روزها- نیمهء دوم سال ۱۴۰۱- بیانگر درخواست این انسان نوین ایرانی است.


همان‌طور که قبلا نوشته‌ام، این ایرانیِ نوین در سال ۱۳۸۸متولد شده؛ در ایرانی که حکمرانی آن در چند دههء اخیر به‌تدریج خود را برای نظام امت-ولی مبتنی بر نوعی امر قدسیِ اَزَمان آماده کرده و تحقق آن را در برنامهء گام دوم یا «چلهء دوم انقلاب» در پیش دارد. پس انتظار می‌رود، همان‌گونه که در فصل‌های پیشین به‌تفصیل نوشته‌ام، حکمرانی قدسی به شکوفایی زندگی فرزندان نوین ایران بی توجه باشد. پس، باید انتظار داشت اگر ملت به فکر شکوفایی زندگی نباشد گاف میان ما و جهان روزافزون بماند تا کاملا از تحول تاریخ بشر روی زمین واجفتیده شویم و ایران و ایرانی از گردونهء تاریخ حذف شود و تنها حضوری مزاحم برای بشر روی کرهء خاکی تلقی و در نتیجه مهار شود. خواست ملت زندگی و شکوفایی همراه با شادابی در تمام ابعاد ممکن آن است و نه تصلب در چند فعالیت انسانی مجاز در امر قدسیِ طریقت‌اندری شده.


به‌نظر می‌رسد در ساختار اجتماعی ما همواره «طبقهء حامل فرهنگ» حضور داشته، که با تکیه بر همین دو عنصر فرهنگی- تاب آوری و درافزایی- ایران و فرهنگ ایرانی را پرورانده و حفظ کرده2. این طبقه، که الزاما در مفهوم‌بندی اقتصادی طبقات جامعه نمی‌گنجد، فراگیر و میان-طبقاتی است3. تقسیم‌بندی جامعه کنونی ما به امت و ملت راهی برای درک این مفهومِش می‌گشاید. این طبقهء حافظ ایران، با هر منش فکری، بخشی از ملت است. امت به دنبال حفظ این فرهنگ نیست بلکه تعلقات دیگری دارد؛ تفکرش پیرابسته4 است: تنها کسانی به‌درون اُمّت «پذیرفته» می‌شوند که درون یک پیرابستِ تعریف شده بگنجند. در عمل، این امت شباهت به پرولتاریای جهانی در تفکر کمونیسم دارد و نیز شباهت بسیار به صهیون‌گرایی و تبعات آپارتاید آن در اسراييل. دو مفهوم کشور و ملت برای اهل امت بی معنی است- ملت را ذوب شده در پیرابستِ امت می‌خواهد که نشدنی است!


آنچه معمولا هویتِ ایرانی نامیده می‌شود چکیدهء رفتاری و نمود اجتماعی همین طبقهء حاملان فرهنگ است: یک هویت مشترک و منسجم ملی5. امت سازی، که در گسترش قدرت سخت موفق می‌نماید، منجر به تضعیف این مؤلفهء نرمِ قدرت در کشور می‌شود که مانعی است برای بزرگی و گسترش قدرت به‌منظور حفظ امنیت ملت و شکوفایی آن. پس، در تلاش برای رشدِ شکوفایی و تأکید بر آن، به منظور رشد مؤلفه‌های دیگر بزرگی، نمی‌توان و نباید منتظر همیاری امت و کارگزاران حکومتی شد. در حکمرانی مبتنی بر امت-ولی، شکوفایی انسان بی‌معنی است مگر برای هدایت‌اش به سوی رستگاری بر مبنای تعیین شده از طرف حاکمان. پس، امت اگر هم مخالف شکوفایی نباشد دست کم اولویت‌اش نیست! عبرتی که از تاریخ نهصد ساله بعد از سلجوقیان می‌گیریم این است که شکوفایی دیگر نباید تنها به جهت زنده ماندن باشد- آن‌گونه که عرفا و شعرای ما با خلاقیت تاریخی خود ایران را زنده نگاه داشتند و از انحطاط کامل حفظ کردند- بلکه حالا اولویت مطلق با ‌جهت دادن به زندگی در تمام ابعادش است. پس، تفکر و خردمندی و درک قدرت جامعه باید در خلاقیت‌ها دست بالا را بگیرد؛ به شعر و عرفان خود در گذشته که ما را زنده نگاه داشت افتخار کنیم و بر دوش شاعران و عارفان خود می‌ایستیم اما توان خلاقیت و شکوفایی را- دوباره مانند قرن‌های چهارم و پنجم- به سمت خردمندی و تفکر و علم و نوآوری سوق می‌دهیم، همراه با تعامل با جهان و مشارکت در شکل‌دهی آیندهء آن.


طبقهء حاملان فرهنگ ایرانی به‌خوبی متوجه شده‌ که مفهوم تاب‌آوری و به‌ویژه درافزایی باید بسیار روزامد شود، و محتوای آن را بپروراند. عشق مطلق، که پیش‌نهاده‌ام (رک در همین مجموعه، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران، بخش ۶) یک ویژگی بنیادی همین حاملان فرهنگ است که درافزایی از آن نتیجه شده. عشق مطلق ما ایرانیان در مقابل قدرت مطلق- که دست کم در چهارصد سال گذشته در غرب شاهد آن بوده‌ایم- و نیز در مقابل اقتدار مطلق طریقتی، که هستهء سخت نظام امت-ولی کنونی ما مدافع آن است، قرار می‌گیرد و بدیلی است برای یک- یا چند-‌جانبه‌گرایی در جهان کنونی. قدرت مطلق الزاما منافع انسان‌ها را در برنمی‌گیرد و درافزا نیست. عشق مطلق اما انسان و طبیعت را محور کنش خود می‌داند، که البته اگر به مؤلفهء قدرت توجه نکند به درویشی می‌گراید که رکود و خواری سرانجام‌اش است- توصیه به شطار بودن از همین روست (رک در همین مجموعه، مبانی علم و طراحی مفهومی دانشگاه در ایران، بخش ۵-۱۱ و ۶)!




 

1 بند اول از بخش ۲ کتابم «نوعصر آگاهی»..

2 رک تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، برتولد اشپولر، ترجمهء جواد فلاطوری، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۶۴، ص ۳ بعد از مقدمه و نیز ص۴۱۰: «در این مورد نیز واقعیتی که بدان قبلا اشاره شد دارای اهمیت اساسی بوده است، یعنی این واقعیت که سازمان طبقاتی اجتماعی- بخصوص در منطقهء خراسان که میزانِ امر و سطح فرهنگی ایران بود- حتی پس از قبول اسلام به جای خود باقی ماند (در حالی که قبطی ها در طی قرون متمادی حکومت یونانیان تا بیزانس فاقد طبقه‌ای که حامل سنت و فرهنگ آنان باشد گشته بودند).» این گزاره بیان دیگری است از موجودیت طبقهء حامل فرهنگ در ایران.

3 خاطرم هست حدود نیم قرن پیش در آلمان نویسنده‌ای در پاسخ به مصاحبه‌گر که پرسیده بود چرا کتابش تنها در ۲۰۰ نسخه چاپ شده پاسخ داد مگر ما در آلمان بیش از این Kulturtraeger (حاملان فرهنگ) داریم؟» طبقه‌ای که از آن صحبت می‌کنم گسترده‌تر از این معنی است.

4 نوواژهء پیرابسته را معادل exclusive به‌کار می‌برم در مقابل درافزا که قبلا مقابلinclusiveبرساخته‌ام، یعنی بستن راه عبور از پیرامون یک نوع تفکر خاص در اجتماع.

5 جالب است نتیجهء یک مطالعهء وسیع در باب «آنچه قدرت را بزرگ می‌کند» توسط اندیشکده RAND در ایالات متحده که اخیرا منتشر شده: همین عامل هویت ملی یکی از هفت مولفهء اثر گذار در بزرگی قدرت تشخیص داده شده، علاوه بر تاب‌آوری و درافزایی. رک

https://www.foreignaffairs.com/articles/united-states/2022-06-21/what-makes-power-great

با تشکر از استاد فرهاد اردلان که این مقاله را در اختیارم قرار دادند

توسعه پایدارایران